چکیده:
بهرام بیضایی ازجمله نویسندگان تأثیرگذار در ادبیات نمایشی ایران است. همة کوشش این نویسنده از ابتدا بر روی سه محور اسطوره، حماسه و تاریخ بوده است. وی با تلفیق این عناصر با درام، خالق آثار متنوعی در ادب معاصر فارسی است. بررسی متونی که ریشه در اساطیر ایران دارد از مناظر متفاوت حائز اهمیت است، بهویژه متونی که امروز نگاشته شده اما ریشههای خود را با گذشتة ادبی زبان فارسی حفظ کرده است. روایت آرش نوشتة بهرام بیضایی از این نوع است. نویسنده با بهکارگیری از یک روایت کهنِ، واژگان و نحوِ زبان را در خدمت نگاه اجتماعی امروز درآورده است. این مقاله بر آن است با بررسی جنبههای القایی واژگان و وجه افعال، بازتابِ هویت و قدرت را در این اثر نشان دهد و با توجه به جابهجایی اسطوره، قهرمان داستان را هویت تازهای ببخشد.
خلاصه ماشینی:
دراین بین با توجه به بررسی متن روایت آرش بهرام بیضایی، این مقاله بر آن است که ارتباط منطقی از طریق زبان و متن در جامعه ، قدرت و هویت برقرار نماید.
با بررسی این جنبه از روایت آرش ، پژوهش گر، یک رویکرد بینا رشته ای میان ادبیات ، زبان و علوم اجتماعی برقرار نموده و با این هم پوشانی، تلاش دارد تا داراییهای این زبان را از دل متون کهن و امروز به سرمایه فرهنگی و هویتی تبدیل کند و ظرفیت های نهفته در قالب نمایش نامه را بیشتر نشان دهد.
نویسندگان این مقاله دراین بین به بسیاری از این آثار نگریسته و از کتب و مقالاتی که با این پژوهش ارتباط داشته استفاده کرده اند؛ و ازآنجاییکه بخش قدرت و هویت و دانش یکی از مؤلفه های تحلیل اجتماعی است ، به مقالۀ قدرت در شاهنامه از منظر هاناآرنت نوشته سیده سمانه صالحی درنشریه بوستان ادب دانشگاه شیراز و نیز کتبی که در این زمینۀ بوده مانند کتاب های خشونت و وضع بشر از هانا آرنت (Arendt Hannah)، آثار نورمن فرکلاف (Norman Fairclough)، تحلیل گفتمان اثر ماریان یورگنسن ( Marianne Jorgensen) و لوئیز فیلیپس (Louise J.
این پژوهش در کنار موارد مطرح شده ، عناصر دخیل در ایجاد مؤلفه های اجتماعی قدرت ، هویت را در روایت آرش بررسی میکند: واژگان واژه پس از واج و تک واژ سومین واحد زبان است که از یک یا چند تکواژ درست میشود.