چکیده:
مهدویت و ظهور یکی از مسائل مورد اتفاق بین همه مذاهب کلامی و فقهی اسلام است و تفاوت های موجود، نه اختلاف عقیده در اصل نظریه بلکه اختلافاتی فرعی در مواردی مانند شرایط تولد و یا ظهور است. عرفان نیز مانند دیگر جنبه های اسلامی در اعتقاد به این اصل نه تنها با دیگر شاخه های اسلامی مشترک است؛ بلکه تاکید بیشتری بر این اصل داشته است. زیرا ولایت که ارتباط تنگاتنگی با این موضوع دارای از ارکان عرفان اسلامی به شمار می رود و ولایت و ختم آن از موضوعات بسیار مهم و البته مناقشه انگیز در عرفان است. عرفا و محققان شیعی به اتفاق ختم ولایت خاصه را از آن امام مهدی عجله الله تعالی فرجه الشریف دانسته اند، اما دربین عرفانی سنی مذهب، در اعتقاد به این موضوع اختلاف وجود دارد.
پژوهش پیش رو در پی آن است که نظر ابن عربی و ممتازترین شاگرد وی، صدرالدین قونوی را درباره ی امام مهدی عجله الله تعالی فرج الشریف بررسی کند. برای این مهم ناگزیر طرح مسائلی در باب ولایت و ختم ولایت لازم می اید. پس از توضیحات در باب اهمیت و جایگاه این این بحث در عرفان اسلامی، نگاه ابن عربی و صدرالدین به ختم ولایت و جایگاه امام مهدی عجله الله تعالی فرج الشریف از خلال مهم ترین آثارشان و شارحان و مفسران بررسی شده و پس از آن به نگاه کلی ایشان به ویژگی ها و منزلت امام مهدی عجله الله تعالی فرجه الشریف می پردازد.
خلاصه ماشینی:
پس از توضیحات در باب اهمیت و جایگاه این بحث در عرفان اسلامی، نگاه ابنعربی و صدرالدین به ختم ولایت و جایگاه امام مهدی( از خلال مهمترین آثارشان و شارحان و مفسران بررسی شده و پس از آن به نگاه کلی ایشان به ویژگیها و منزلت امام مهدی( میپردازد.
کثرت عقاید و نظرات متفاوت و گاه به گاه متناقضی که دربارۀ شقوق و شرایط و دیگر خصیصههای این مفهوم وجود دارد نه تنها به اهمیت جایگاه این مبحث در عرفان اسلامی لطمهای وارد نمیسازد بلکه اهمیت آن را بیشتر مینمایاند؛ تا آنجا که میتوان گفت هیچ میراث مکتوبی در عرفان اسلامی به طور مستقیم یا غیرمستقیم تهی از بحث ولایت و بیارتباط با آن نیست و به همین نسبت نیز با توجه به شهودات و مواجید متفاوت عرفا نظرات متفاوتی نیز از آنها بر جای مانده است.
لازم به ذکر است که در برخی بابها که ابنعربی از ولایت عیسی( سخن گفته ختم ولایت ایشان را مختوم به ختم ولایت محمدی که مختص امام مهدی( است میداند (همان: ج3، 514) این نظر ابنعربی همچنین در جای دیگری از فتوحات نیز تکرار شده است (همان: ج1، 185).
ابنعربی نیز در کتاب فتوحات خود برخی از این سؤالات در باب ولایت و ختم آن را پاسخ داده است.
ابنعربی در این متن صراحتاً به نام حضرت مهدی( اشاره نکرده است، پس ناچار باید برای یافتن مصداق مورد نظر وی در باب ختم ولایت به آرای دیگر وی رجوع کرد که در ادامه سعی شده تا با نگاه به برخی دیگر از فصول مربوط به ختم ولایت، مصداق درست این موضوع را بیابیم.