خلاصه ماشینی:
"احساس و نظر مرحوم مردانی درباره مجموعه «خوننامه خاک» خویش را در این بیت از غزلی که در مجموعه مذکور سروده است مشخص میشود: حکایت نامه هابیلیان: خوننامه خاک است بیا با خامه تاریخ، این خوننامه امضاءکن(5) و در سایر ابیات این غزل، که خطاب شاعر به رزمندگان جبهههای نور علیه تاریکی یا شهیدان زنده حماسهآفرینی است که در میدانهای نبرد حق علیه باطل انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس ، از کیان دینی و اقتدار ملی خود دفاع میکنند؛ آرمانهایش را اینگونه شجاعانه بیان کرده است: بهپا خیز ای شهید زندهشوری تازهبرپا کن به خون عشقآذین ورطهگاه تنگ دنیا کن مسلسل با طلوع خون اذان سرخ میخواند بیا با شعله رگبار روشن، سنگر ما کن بهپا خیز ای سوار موج، ای سردار دریایی پریشان با طنین طبل طوفان، خواب دریا کن بهپا خیز این امیر صبح، ای رزم آورشبگیر سمند نور را آماده میدان فرداکن بهپا خیز ای پگاه جاودان، ای جوهر هستی دل ما را به نور تابناک عشق بیناکن بهپا خیز ای رسول راستین ای روح رستاخیز قیام لحظهها در عرصه بودن تماشاکن بهپا خیز ای نسیم خفته بستان خاموشان شهادتگاه یاران با طواف نور پیدا کن چراغ آسمان امشب به طاق شب نمیتابد بیا ای بامداد گل، گل خورشید را واکن به محراب شهادت باده توحید میجوشد به جام عاشقان این باده با فرمان مولاکن ..."