چکیده:
پس از وقوع جریانات منتهی به بیداری اسلامی در کشورهای غرب آسیا (خاورمیانه) و شمال آفریقا، فصل جدیدی از روابط میان قدرتهای منطقهای بهویژه جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی آغاز شد. هرچند روابط دو کشور، پیشتر نیز مبتنیبر نوعی عدم اعتماد و رقابتهای نزدیک سیاسی، ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی بوده است، اما مسئله مهم دراینمیان، تطور بافت قدرت و سیاست در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) بهویژه از سالهای 2012 میلادی به بعد بوده است که بهنوعی مسائل منطقهای را با چالشهای عمده امنیتی و سیاسی مواجه نمود و روابط دو کشور را بیشازپیش به سمتوسوی تشدید واگراییها سوق داد. در این مقاله، تلاش نویسندگان، ارائه پاسخی متقن به این سؤال است که مهمترین دلایلی که منتهی به تشدید واپسگرایی در روابط خارجی میان ایران و عربستان شد، چیست؟ و درادامه چه سناریوهای محتملی را میتوان برای ادامه روابط دو کشور درنظر گرفت؟ یافتههای مقاله که با بهرهگیری از نظریه برساختگرایی سیاسی و استفاده از منابع مکتوب و مجازی و نیز روشهای تلفیقی جامعهشناسی تاریخی و آیندهپژوهی است، بر این مسئله صحه میگذارد که عمده دلایل واپسگرایی در روابط دو کشور را میتوان ذیل عوامل نرم و سخت قرار داد. عوامل سخت شامل توسعه قرادادهای سنگین نظامی و تسلیحاتی و میلیتاریزهکردن غرب آسیا (خاورمیانه)، تلاش برای گسترش تروریسم در جغرافیای سیاسی جمهوری اسلامی ایران، نقشآفرینی اثرگذار ریاض در بحران سوریه، مواضع عملگرایانه سعودیها در بحران عراق، تجاوز نظامی سعودیها علیه یمن و جنبش انصارالله و مواضع ریاض درقبال مسئله فلسطین و سرکوب شیعیان عربستان است. عوامل نرم نیز شامل بسط روابط امنیتی با رژیم صهیونیستی، مواضع خصمانه سعودیها درقبال مذاکرات هستهای ایران (برجام) و ایجاد شکاف در جبهه مقاومت شیعیان با تمرکز بر عراق است.
Following the outbreak of the Islamic awakening in West Asia (the Middle East) and North Africa, a new approach was established in the relationship between regional powers, especially between the Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia. Although the relationship between the two countries had previously been based on a kind of mistrust and close political, geopolitical and ideological rivalries, the important characteristics of this era was the change of power and politics in the West Asian region, especially since 2012. From 2012, the region countered major regional security and political challenges, placing the two countries far away from each other. This research is an attempt to answer the question of what causes made two countries go back to previous mistrust in their relationship. Furthermore, what are the possible scenarios for the continuation of the two countries relationship? The findings, based on the theory of political constructivism and derived from written and virtual sources as well as the combined methods of historical and futuristic sociology, indicated that the major causes of backward movement in the relationship between the two countries can be categorized as soft and hard factors. The hard components include the development of heavy military and weaponry contracts and the militarization of West Asia (the Middle East), the attempt to develop terrorism in the political geography of the Islamic Republic of Iran, the effective role of Riyadh in the Syrian crisis, Saudi’s pragmatic positions in the Iraqi crisis, the military aggression against Yemen and Ansarollah movement, and Riyadh's standpoint on the Palestinian issue and the repression of the Saudi Shiites. Soft components include the expansion of security coalitions with the Zionist regime, Saudi’s hostile position towards Iran's nuclear dealing (JCPOA), and splitting the Shiite resistance front focusing on Iraq.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ، تلاش نويسندگان ، ارائه پاسخي متقن به اين سؤال است که مهم ترين دلايلي که منتهي به تشديد واپس گرايي در روابط خارجي ميان ايران و عربستان شد، چيست ؟ و درادامه چه سناريوهاي محتملي را ميتوان براي ادامه روابط دو کشور درنظر گرفت ؟ يافته هاي مقاله که با بهره گيري از نظريه برساخت گرايي سياسي و استفاده از منابع مکتوب و مجازي و نيز روش هاي تلفيقي جامعه شناسي تاريخي و آينده پژوهي است ، بر اين مسئله صحه ميگذارد که عمده دلايل واپس گرايي در روابط دو کشور را ميتوان ذيل عوامل نرم و سخت قرار داد.
صرف نظر از اينکه اهداف واقعي منتهي به بيداري اسلامي و سياست هاي زعماي سعودي درتقابل با سياست هاي جمهوري اسلامي ايران به ويژه درقبال سوريه ، عراق و يمن چه بوده است ، بايد به تحليلي خردمندانه و به دور از ذهنيت هاي ارزشي در اين مورد پرداخته شود که نخست ، مهم ترين دلايل تشديد واپسگرايي در روابط دو کشور چه بوده است و در ادامه تشديد اين تنش ها امنيت منطقه غرب آسيا (خاورميانه ) و روابط دو کشور را در آينده به کدام سمت وسو سوق خواهد داد؟ درواقع ، نوشتار کنوني، جستاري است درراستاي تبيين اين مسئله که با وجود شکاف ها و گسست هاي عميق سياسي، آيا دو کشور قادر خواهند بود که تضادهاي پراگماتيستي و ايدئولوژيکي کلان خود را حل وفصل کنند؟ روش پژوهش فرضيه اين مقاله براساس روش هاي تلفيقي جامعه شناسي تاريخي و آينده پژوهي مورد آزمون قرار گرفته و داده هاي پژوهش بر پايه روش کتابخانه اي و اينترنتي گردآوري شده است .