چکیده:
ایران زمین و تاریخ و فرهنگ کهن آن همواره از مهمترین، حساسترین و اثرگذارترین تمدنهای جهان به شمار آمده است. از اینرو نگاه به ایران و شناخت مردم و حکومتهایش ("شناخت از بیرون") به مثابه "دیگری" از سویههای گوناگون مورد توجه بزرگترین و نیرومندترین تمدنها بوده است. از سوی دیگر دیرینگی و گستردگی این فرهنگ حجم زیادی از "شناخت از درون" و بازنمایی هویتی را به دنبال داشته است، که دو الگوی ایران-شناسی؛ نگاه خودی و نگاه دیگری را سامان داده است. برخی "نگاه خودی" را و گروهی دیگر "نگاه دیگری" را به دلایلی ناقص، گمراه یا مخدوش (بزرگنما یا کوچک انگار) دانسته و با تکیه بر یک نگاه، بازنمایی یک سویه را کافی میدانند. این مقاله با دیدگاه فلسفی تفسیرگرایی- انتقادی و روش پژوهش بنیادی، کوشیده است با آشکارسازی این دو دسته، ویژگیها، توانمندیها، کاستیها و روششناسی هر یک را واکاوی کند و نشان دهد این دو دسته نه تنها رویاروی هم نیستند بلکه کاملکننده و سودمند برای دیگری نیز به شمار میروند. ایرانشناسی کامل نیازمند سود جستن از هر دو گونه بازنمایی است و برای آن کاوشهای دوگانه با دورههای کاوش پیشنهاد شده است.
خلاصه ماشینی:
از سوی دیگر دیرینگی و گستردگی این فرهنگ حجم زیادی از "شناخت از درون" و بازنمایی هویتی را به دنبال داشته است، که دو الگوی ایرانشناسی؛ نگاه خودی و نگاه دیگری را سامان داده است.
به این سو نوشتههای تاریخی و ادبی؛ چه پهلوانی (حماسی) و چه عرفانی، بسیاری از سوی ایرانیان بهجا مانده که نشانههایی از بازشناسی و بازیابی "هویت ایرانی" و"منِ ایرانی" و نیز "نگاه به خود و فرهنگ ایرانی" در آنها شایستهی پیگیری است.
اگر با کمی درنگ و ریزبینی گزارههای بالا را بنگریم، خواهیم دید که با دو دسته از آگاهی ها روبهروییم؛ دو گروه یافته ای که خاستگاه و انگیزه ای دوگانه داشتهاند؛ یک دسته، آگاهی ها و خبرهایی است از "نگاه دیگری" دربارهی "ما" (سالنامه ها، نگاره ها و گلنوشته های میانرودان، تاریخ نگاران یونان و روم، سفرنامهی جهانگردان و پژوهشهای ایرانشناسان)، و دستهی دیگر، یافته ها و دانستههایی است از "نگاه خودی " به "ما"(غارنگاره ها و سنگ نگاره ها، آثار هنری دست ساز و سفال نگاشته ها، سنگ نوشته ها و گلنوشته ها، اسطورهها و نوشتههای اوستایی و پهلوی، نوشتههای ادبی، حماسی و عرفانی پس از اسلام).
(بخشی از این کمبود متن و سرچشمههای نوشتاری در ایران، به ویژگی، منش و سنت نیرومند گفتاری و روایی بودن ایرانیان برمی گردد )(نک: زرشناس،1384: 7) 2- بسیاری از آگاهیها به دلایلی فراموش شده و در انبان "نگاه خودی" موجود نیست که ردپایشان را میتوان در گروه دیگر یافت.
ب- بی نیاز از " نگاه خودی" نیستیم چراکه: 1- برخی ویژگیهای یگانه و نیک ایرانیان به دلیل دشمنی و رقابت در دید دیگری نیامده یا کوچک انگاری شده است.