چکیده:
به گواهی منابع تاریخی، جندی شاپور، اسکندریه، شام و هند به عنوان مهمترین مراکز علمی پیش
از ظهور ا سلام مطرح بوده اند. پا از فتوحات گ ستردۀ مسلمین طی سده های اول و دوم هجری
قمری و همزمان با آشنایی آنها با فرهنگ و علوم ملل مختلف نهضت بزرگ علمی اسلام آغاز شد.
با توجه به، تاکید آموزههای ا سلام در اهمیتدادن به آموختن و نشر دانش و در سایۀ ت ساهل و
تستتامر فرمانروایان استتلامی، همچنین آزادی و احترامی که برای علما و دانشتتمندان ممالک فتر
شده قائل بودند، مسلمین برای قرنها در جایگاه پرچمداران علم و فرهنگ در عرصۀ تمدن بشری
نقشآفرینی کردند. از اولین علومی که مسلمانان به آن توجه داشتند و پیشرفتی چشمگیر در آن
حاصل کردند، علم طب بود. بر اساس شواهد موجود، اغلب مورخان دورۀ اسلامی، طب اسلامی را
آمیزهای از طب یونانی، ایرانی و هندی، نتیجۀ انتقال دانش های دوران گذشتۀ این اقوام و نیز
افزودن تجربیات اطبای بزرگ دورۀ ا سلامی به آن دانستهاند. در این پژوهش مسئلۀ ا صلی، نحوۀ
انتقال دانش پزشتتکی یونان به دنیای استتلام استتت. برخی از محققان بر این عقیدهاند که منابع
پزشکی یونانی از طریق اسکندریه یا مراکز علمی شام بهدست مسلمانان رسیده است. اما شماری
دیگر از پژوه شگران بر این باورند که نقش ا صلی در انتقال علوم پز شکی دوران قبل از ا سلام به
عالم اسلام را دانشگاه و بیمار ستان جندی شاپور بر عهده دا شته است. پر سش ا سا سی در مقالۀ
حا ضر این ا ست که انتقال دانش پز شکی یونان یا همان مکتب ا سکندریه به جهان ا سلام از چه طریق صورت گرفته است؟ و اینکه آیا جندی شاپور در این خصور نقش اصلی را بر عهده داشته
است؟ یافته های این پژوهش که مبتنی بر روش توصیفی تتتت تحلیلی است، ضمن مقایسۀ اجمالی
میان نقش و میزان تاثیر دو مکتب پزشکی اسکندریه و جندی شاپور، نشان میدهد که بخش
مهمی از میراث اسکندریه از طریق دانشتتگاه جندی شاپور و پزشکان و مترجمان آن به جهان
اسلام منتقل شده است.
It is certificated by historical sources that Jundishapur, Alexandria,
Syria and India are consumed as greatest scientific centers before
Islam's appearance. After speeded Muslims’ conquests in first and
second hegira century and while Muslim’s learning of culture and
sciences of other nations, inform of Islamic teaching's emphasis to
importance of learning and publicizing knowledge, through the
indulgence and laxity of Muslim rulers and also the freedom and
respect to scholars and scientists of conquered countries by them, the
great scientific Islamic movement had started and Muslims
considered as pioneers of science and culture in arena of human
civilization for centuries. Medicine was one of the first sciences
which attended by Muslims and greatly advanced by theme.
With due attention to cases, major of Islamic historians believe that
Islamic medicine is a combination of Greek, Iranian and Indian
medicine. It is a result of old sciences of these nations in addition to
experiments of great doctors in those centuries. Lots of scholars
believe that the most important role in transferring medical sciences
from before Islam's appearance to Islamic period has done by
university and hospital of Jundishapur. In the meantime, some
scholars are believing that the sources of Greek medicine reached to
Muslims by Alexandria or scientific centers of Sham.
In this research we are about to compare the role and influence
of two medical schools of Alexandria and Jundishapur, because
an important part of heritage of Alexandria has transferred to
physicians and translators of Islamic world by university of
Jundishapur.
خلاصه ماشینی:
اما شماری دیگر از پژوهشگران بر این باورند که نقش اصلی در انتقال علوم پزشکی دوران قبل از اسلام به عالم اسلام را دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور بر عهده داشته است.
همچنین، ضمن تأکید بر جایگاه والای مکتب اسکندریه، که به گواهی شواهد تاریخی تا یکی دو قرن پیش از ظهور اسلام مهمترین مرکز علوم و از جمله طب یونانی بود، نشان میدهیم که انتقال مهمترین و اثرگذارترین بخش از دانش طبی یونان و میراث طبی اسکندریه به عالم اسلام از طریق دانشگاه جندی شاپور و تربیتیافتگان این مکتب محقق شده است.
اما در هیچیک از این نوشتارها مقایسۀ بین نقش و جایگاه دو مکتب اسکندریه و جندی شاپور در انتقال دانش پزشکی به عالم اسلام صورت نگرفته است.
طبیب و مورخ نامدار اندلسی، ابن جلجل، در اثر ارزشمند خود طبقات الاطباء و الحکما، که در اواسط قرن چهارم هجری قمری به رشتۀ تحریر درآورده است و از قدیمترین و معتبرترین منابع تاریخ پزشکی دورة موردنظر است، وضعیت حوزة علمی اسکندریه را در دوران تسلط رومیها و استقرار آیین مسیحیت، یعنی از قرن چهارم میلادی بهبعد، اینگونه توصیف میکند: «در این وقت جماعتی از مبرزین فلاسفه در شهر اسکندریه به مطالعه و بحث در آثار قدما مشغول بودند.
گرچه در خصوص زمان تأسیس بیمارستان و دانشگاه جندی شاپور و آغاز فعالیتهای علمی آن اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما دکتر ذبیحالله صفا در این باره مینویسد: «جندی شاپور از همان اوایل مرکزیت علمی یافت و حتی بهنقل بعضی از مورخان، شاپور اول فرمان داد تا شماری از کتب یونانی به پهلوی ترجمه شود و آنها را در شهر مذکور گرد آورند.