چکیده:
میانمار یکی از متنوع ترین کشورهای آسیایی از نظر نژادی، قومیتی و مذهبی است و این تفاوت ها در عمل موجب وقوع بحران شده است، اعمال خشونت علیه یک گروه برای حذف گروه دیگر که با ناکارآمدی دولت و عدم توانایی اش در کنترل و رفع بحران و دامن زدن هرچه بیشتر به این اختلافات، منجر به جنایات انسانی اسف بار در این منطقه شده است. در این مقاله تلاش شده است با بیان پیشینه این اختلافات و با توجه به گزارشات سازمان دیده بان حقوق بشر به بررسی وقوع یا عدم وقوع نسل زدایی در این کشور پرداخته شود و وقایع اتفاق افتاده با عناصر این جرم در سند عناصر جرایم تطبیق داده شود. از اینرو عناصر جرم نسل کشی با توجه به جنایات واقع شده در میانمار از منظر حقوق بشر و حقوق بین الملل مورد بررسی قرار گرفته تا ارکان این جرم با بررسی تمام اتفاقات واقع شده در میانمار و ریشه ها و علل آن به اثبات برسد.
Myanmar is one of the ethnically, racially and religiously diverse Asian countries. Such diversity in race and religion have plunged the country into crisis. Violence by a majority against a religious minority as an act of ethnic cleansing, coupled with the government’s inefficiency and inability to control and overcome the crisis have escalated the tension, turning it into the most atrocious crime against humanity in the region. This paper intends to review the history of these religious clashes and study the occurrence or non-occurrence of genocide and ethnic cleansing in this country based on the reports by the Human Rights Watch, in order to compare and contrast the events with the elements of this crime in international documents. To that end, this paper has reviewed the elements of genocide crime with respect to the crimes taken place in Myanmar in view of the human rights and international law in order to prove the occurrence of this crime in Myanmar after scrutinizing root causes.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله تلاش شده است با بیان پیشینۀ اختلافها و با توجه به گزارشهای سازمان دیده بان حقوق بشر، به بررسی وقوع یا عدم وقوع نسل زدایی در این کشور پرداخته شود و وقایع رخداده با عناصر این جرم در سند عناصر جرایم تطبیق داده شود؛ ازاین رو عناصر جرم نسل کشی با توجه به جنایت های واقع شده در میانمار از منظر حقوق بشر و حقوق بین الملل مورد بررسی قرار گرفته است تا ارکان این جرم با بررسی تمام اتفاقهای رخداده در میانمار و ریشه ها و علل آن، به اثبات برسد.
گفتنی است ژنوساید با حمله به یک گروه محقق میشود؛ بااین همه ضرورتی ندارد که این حمله پرشمار یا گسترده باشد یا محصول طرحی پیشین یا در تعقیب یک سیاست باشد (ابراهیمی ، ١٣٩٠: ٣٧)؛ ازاین رو میتوان گفت کشتارجمعی از جرایم عمدی است و برای تحقق آن وجود قصد به نسل کشی در میانمار از منظر حقوق بشر و حقوق بین الملل معنای آگاهی و یقین ، بر حصول نتیجه مغایر با موازین قانونی ضرورت دارد.
اینکه تعداد کشته شدگان در منطقه روهینگیا دقیقا چه میزان است ، در تحقق جنایت نسل زدایی تأثیری ندارد، زیرا بر اساس ماده (٦) اساسنامه دیوان بین المللی کیفری ، «تفاوتی نمی کند که تعداد قربانیان نسل زدایی یک نفر یا بیشتر باشد، کافی است این افراد به یک گروه ملی، قومی ، نژادی یا مذهبی خاص تعلق داشته و مرتکب ، قصد نابودی کلی یا جزئی گروه مورد نظر را به دلیل برخورداری از این ویژگی ها داشته باشد» (کریانگ ساک ، ١٣٨٣: ١٣٩-١٣٧).