چکیده:
جبر و اختیار از مسائل اختلافی میان متکلمان و فلاسفه است که هر یک برای آن راهحلی مطرح کردهاند. فخر رازی به پیروی از مکتب اشعری، نظریه کسب را میپذیرد ولی آن را به نحوی تفسیر میکند که به نظریه اختیار بسیار نزدیک است و حتی نظریه اختیار را در قالب عبارت «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین» بهصراحت بیان میکند. از طرف دیگر، انسان را «مضطر فی صورة المختار» میداند که در ظاهر نفی اختیار است. فخر رازی به دلیل تفکیکنکردن میان رابطه خداوند با مخلوقات، رابطه نفس با وصف اختیار و رابطه آدمی با افعال خود، در تبیین و تحلیل مسئله اختیار دچار تشتت آرا است و سخنان وی در ظاهر تعارض و تناقض دارد، ولی در نهایت به نظریه اختیار میرسد. طباطبایی دیدگاه اختیار را برمیگزیند و با پذیرش اصل علیت، مراتب هستی و مراتب فاعلیت، هم انسان را فاعل افعالش میداند و هم فاعلیت خداوند را با فاعلیت انسان در تعارض نمیبیند. وی با انفکاک میان رابطه خداوند متعال با مخلوقات، رابطه نفس با وصف اختیار و رابطه آدمی با افعال خود، مسئله اختیار را تحلیل میکند. او معتقد است وقوع هر فعل اختیاری منوط به سه اصل مهم و اساسی است: 1. رابطه طولی فاعلیت الاهی با فاعلیت انسان؛ 2. علت ناقصه دانستن اراده انسان؛ 3. واجببودن وقوع فعل در مقایسه با اراده الاهی و ممکنبودن آن در مقایسه با اراده انسانی که همان اختیار است.
Compulsion and free will are one of the bones of contention between the theologians and philosophers whereby each one of them has come up with a solution for it. Following the Ash’arite doctrine, Fakhr al-Razi has opted for the view of disguised predetermination. Nonetheless, he interprets in it in such a way that it is very close to the view of free will and he even explicitly elaborates the view of free will in the form of the expression (neither total compulsion nor total free will, rather, an affair between these two extremes). On the other hand, he considers man to be compelled in his free will which apparently negates free will. Due to his lack of distinction between the relationship between God and the creatures, the relationship of the soul and the attribute of free will, the relationship of man and his actions, Fakhr al-Razi has a different opinion in explaining and analyzing the issue of free will. His statement is apparently contradictory but finally, he accepts the view of free will. Tabataba’i adopts the view of free will, and by accepting the principle of causality, the level of being, and the degree of agency, he considers man as the agent of his actions and does not believe that the agency of God is incompatible with that of man. He has analysed the issue of free will by making distinctions between the relationship of the Almighty God with the creatures, the relationship of the soul and the attribute of the free will, and the relationship of man and his actions. He believes that the occurrence of any optional act depends on three essential principles namely: 1) The longitudinal relationship between divine agency and human agency; 2) The cause of defective human will; 3) The compulsory occurrence of an action in comparison with the will.
خلاصه ماشینی:
فخر رازی به دلیل تفکیکنکردن میان رابطه خداوند با مخلوقات، رابطه نفس با وصف اختیار و رابطه آدمی با افعال خود، در تبیین و تحلیل مسئله اختیار دچار تشتت آرا است و سخنان وی در ظاهر تعارض و تناقض دارد، ولی در نهایت به نظریه اختیار میرسد.
مشهور است که فخر رازی به نظریه کسب قائل است، در حالی که وی در آثار خود، تحلیلی از اراده و اختیار انسان مطرح میکند که با نظریه مشهور کسب فاصله بسیار دارد، به گونهای که میتوان گفت نظریه کسب از منظر وی بیان دیگری از همان مسئله اختیار و آزادی اراده است.
معنای اصطلاحی «اختیار» فخر رازی درباره فاعلیت انسان معتقد است آدمی به واسطه اراده و اختیار کارهای خود را انجام میدهد (الرازی، 1992: 32)، بدینگونه که وقتی معتقد شود در چیزی سود و منفعت خالصی است، در او رغبت و شوقی به وجود میآید که سبب انجامدادن فعل اختیاریاش میشود (همو، 1407 ب: 7/115).
از اینرو با توجه به اینکه فخر رازی اصل اختیار را میپذیرد، باید دید رابطه اختیار آدمی با فاعلیت خداوند متعال و فعل انسان چگونه است.
همچنین، فخر رازی فاعلیت انسان را ناشی از اختیار وی میداند و معتقد است این خواست و مشیت را خداوند متعال به اضطرار در او آفریده و در انجامدادن فعل اختیاری، مضطر و مجبور است.
[In Arabic] Sadr Din Shirazi, Muhammad ibn Ebrahim (1990) Al-Hikmat al-Muta’liyah fi al-Asfar al-Arba’ah, Beirut: Dar Ahya’ al-Turath al-Arabi, Second Edition, vol.