چکیده:
کی از مهمترین موضوعاتی که در اکثر آثار اخلاقی، حکمی و ادبی گذشتۀ ما بدان پرداخته شده، بحث حکمت عملی یا بهطور عام اخلاق و ملکات انسانی است. از دیرباز شاعران و نویسندگان، مسئولیت حساس ترسیم چهرۀ زیبای فضایل اخلاقی و نیز تصویر زشتی رذایل اخلاقی را برای نشان دادن مرز بین ارزشها و ضد ارزشها، بر عهده داشتهاند. یکی از آثار حماسی زبان فارسی که در اواخر سدۀ پنجم سروده شده، بهمننامه، اثر حکیم ایرانشاه ابن ابوالخیر میباشد که به موضوع زندگی بهمن پسر اسفندیار و نبردهای او با خاندان رستم پرداخته است. حکیم ایرانشاه توانسته است، آموزههای دینی، اخلاقی، اجتماعی، آموزههای تدبیرمنزل و سیاست مدن را بهگونهای شیوا در سراسر این اثر بازتاب دهد؛ نوشتار حاضر جنبههای مختلف تدبیر منزل در منظومۀ بهمننامه را بررسی کرده است. یافتهها نشانگر این است که ایرانشاه ابن ابوالخیر، علاوه بر آشنایی با آثار حکمی ایران باستان، آشنایی کامل به اعتقادات و معارف اسلامی داشته و آن را به طرز زیبا در این اثر، به رشتۀ نظم کشیده است.
خلاصه ماشینی:
هنگام انتخاب همسر براي بهمن ، جاماسپ دانا توصيه ميکنـد کـه شـاه سـيمتني از نـژاد ايران را برگزيند؛ و نژاد ايراني برتر از همۀ نژادها دانسته شده است : از ايـــران اگـــر شـــاه را بايـــدا گزيـــدن يکـــي ســـيم تن شـــايدا ز تخــــم بزرگــــان ايــــران زمين که با تاج و تخت انـد و مهـر و نگـين نبينــي کــه دهقــان فــرخ چــه گفــت کـه همسـر گزينـد همـه مـرغ جفـت بــه ايــران بتاننــد بــس دلفريــب دو ديـــده ز ديدارشـــان ناشـــکيب (همان : ٢٤ـ٢٦) در آموزه هاي ايران باستان آمده است : «بيشترين پريشاني و کين و زيان کـه آفريـدگان اوهرمزد بدان گرفتار آمده اند از آن است که مردمان دختران خـويش بـه [پسـران بيگانـه ] دهند و دختران بيگانگان به زني براي پسران خود خواهند اين چنين اسـت کـه دوده تبـاه شود» (زنر، ١٣٧٧: ١١٠).
آنگاه پسـر فرخ هنگاميکه پدر گران مايه اش را آغشته به خون ميبيند، با دلي پردرد بـه کشـندة پـدر خود حمله ميکند: گران مايــه فــرخ يکــي پــور داشــت بــه مــردي ز مــريخ منشــور داشــت چــو بــاب گران مايــه را کشــته ديــد بدان سان به خـون انـدر آغشـته ديـد بـــدان درد دل حملـــه آورد مـــرد چــو نزديــک او رفــت آواز کــرد (همان : ٢٤٧) در رزم شاه بهمن با پادشاه صور، در روز دوم نبرد سـواري از سـوي کشـمير بـه نـام ايتاش به ميدان ميآيد و بانگ ميزند و رجز ميخواند که آيا کسي در سپاه ايران حريـف من نيست .