چکیده:
نویسنده نخست تعریفی از جمهوریت ارائه می کند آنگاه به مولفه های بنیادی و علمی آن می پردازد. در بخش مولفه های بنیادی از عناوینی چون: توحید در ساحت اندیشهوزی، عدالت محوری، قانونمندی، آزادی اندیشه، رضایت و مقبولیت عامه بحث می کند و دربخش مولفه های عینی و علمی محورهای زیر را مورد بررسی قرار می دهد: هدایت و رهبری مستمر، جامعه دینی، وجود نهادهای نظارتی، مشارکت سیاسی فراگیر.
خلاصه ماشینی:
"4 اگر مردم سالاری را به معنای شیوه زندگی سیاسی مردم که همان جامعه سامان یافته با حفظ منافع مردم است؛ در نظر بگیریم در تأیید آن میتوان به منابع و مآخذ بی شماری در اسلام اشاره کرد، مؤید رابطه جداییناپذیر جامعه اسلامی و مفهوم مردم سالاری، حکومت حضرت علی علیهالسلام است، با آنکه ایشان امام بر حق بود و پس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم حکومت الهی به ایشان میرسید اما تا تأیید جامعه و قبول مردم در قالب بیعت صورت نگرفت حضرت هیچ اقدامی برای کسب قدرت از طریق زور یا طرق دیگر ننمود، آنچه نظام سیاسی اسلام را امکانپذیر میسازد، قبضه قدرت نیست، بلکه توسعه فرهنگ دینی در درون جامعه است.
اما اگر مراد از جمهوریت احترام به مردم و نفی هرگونه سلطه دیگران و اجرای احکام دینی باشد در این صورت از نظر امام مورد پذیرش است، زیرا نظام سیاسی تأسیس نهاد حکومت از دیدگاه اسلام برای تحقق مصالح و مقاصد عامه شریعت است پس آن جهت اعتلای دین و اقامه ارزشهای بشری بر کسی پوشیده نیست.
یکی از راهکارهای اصل رضایت و مقبولیت عامه مسأله بیعت است بیعت از جهات مختلف تقسیمات مختلفی دارد، یکی از آنها تقسیمبندی به مشروع و نامشروع است یعنی بیعت اگر بدون ملاحظات اصولی و شرعی صورت گیرد نامشروع است، البته بیعت چه مشروع و چه نامشروع، از نظر سیاسی، نقش فراهم نمودن شرایط حکومت و اعمال ولایت برای امام و حاکم را دارد، در نظام سیاسی اسلام بیعت به مفهوم افراد به اطاعت و التزام به زعامت رهبر در چارچوب شرع مقدس و ملتزم شدن رهبری به رعایت حقوق مردم است."