چکیده:
در انقلاب اسلامی ایران با پیشتازی حرکت اسلامگرایان با رهبری امام خمینی(ره) جریانهای سیاسی مختلف با ایدئولوژیهای متفاوت برای مقابله با رژیم پهلوی به ائتلاف با یکدیگر پرداختند. دراینراستا، جبهة ملی ازجمله احزابی بود که بهرغم مشی غیردینی خود، در آستانۀ پیروزی انقلاب اسلامی به این ائتلاف انقلابی پیوست؛ اما روند انقلاب و نحوۀ مدیریت آن، بیدرنگ جبهة ملی را رویاروی انقلابیون مذهبی قرار داد و سبب شد تا این جریان بلافاصله پس از پیروزی از ائتلاف انقلابی جدا شود و درنهایت حذف گردد. دراینراستا، مقالۀ حاضر میکوشد تا با روش توصیفی- تحلیلی و استناد به منابع کتابخانهای و روزنامهای این سؤال را بررسی کند که «چه مسائلی جبهة ملی را در دوران گذار پس از پیروزی انقلاب رویاروی انقلابیون مذهبی قرار داد و فرایند حذف تدریجی آنها را از صحنۀ سیاست فراهم ساخت؟»؛ در این خصوص یافتههای پژوهش حاکی از آن است که روند اسلامگرایی در جریان نهادسازی پس از پیروزی انقلاب، مهمترین عامل در رویارویی جبهة ملی با نیروهای اسلامگرا و درنهایت، حذف تدریجی آنها از عرصۀ سیاست است؛ زیرا بهلحاظ ایدئولوژی، پیوند دین با سیاست که محور عقاید نیروهای اسلامگرا را تشکیل میداد، در چارچوب فکری- نظری جبهة ملی جایگاهی نداشت.
In spite of his secular way, the National Front in coalition with imam Khomeini abandoned his last approach to fight within constitutional framework on the verge of Islamic revolution. But the revolution process and its management caused the National Front to collide with religious revolutionists and this movement got separated from revolutionary coalition and finally eliminated. This article tried to examine the following question with descriptive-analytical method and reference to library resources :"What factors caused the National Front to collide with the religious revolutionists in the post-revolutionary era, considering the Theoretical-intellectual framework of the National Front in coalition with the revolutionary forces?" In this regard, the initial hypothesis suggests that the process of Islamization in the establishment and consolidation of the Islamic Republic system was the most important factor in collision between the Front and the Islamist forces. Because ideologically linking religion with politics within the intellectual-theoretical framework of the National Front was impossible and the process of Islamism, contrasts with their approach in coalition period; religious forces lacking managerial and executive experiences and eventually after the victory, the clerics will give the power up to the nationalists.
خلاصه ماشینی:
همچنين ، به دنبال اين انتقادات تدوين آيين نامه براي نحوة کار دادگاه هاي انقلاب آغاز شد و در اول خرداد ٥٨ لايحه اي در دولت موقت و شوراي انقلاب تصويب شد که اقدام دادگاه هاي انقلاب را در اعدام وابستگان به رژيم پيشين محدود ميکرد (فوزي، ١٣٨٨، ج ١، صص ٢٣١-٢٣٢)؛ اما اين تغييرات مانع از انتقادات جبهۀ ملي نشد و روند محاکمات انقلابي سبب شد تا نيروهاي جبهۀ ملي در مخالفت با اقدام دادگاه ها در جزوة ١٢ صفحه اي با عنوان «نامۀ سرگشاده به ملت ايران »، محاکمات و قضاوت هاي دادگاه هاي اسلامي را موردانتقاد قرار دهند؛ آنان دراين باره نوشتند: «انقلابي که هدف آن از ميان بردن امتيازات هيئت حاکمه بود، در نخستين مراحل خود با تشکيل قشر ممتاز جديد مواجه گرديد».
اما به دنبال انتشار نهايي پيش نويس که اصول آن تا حدي برخلاف ديدگاه هاي مليگرايان بود، جبهۀ ملي در سوم مرداد ١٣٥٨، طي يک جزوة ٢٥ صفحه اي نقد خود را پيرامون آن ارائه کرد و ضمن انتقاد شديد از دولت و شوراي انقلاب ، طي اطلاعيه اي حمايت خود را از پيش نويس اوليه اعلام داشت و آن را مورد تأييد دانست و نوشت : اين پيش نويس تنها با انجام اصلاحاتي در آن ميتواند مبناي مناسبي براي قانون اساسي جمهوري اسلامي قرار گيرد (اطلاعات ، ٣ مرداد ١٣٥٨، ش ١٥٩١٦، ص ٢).