چکیده:
در این پژوهش دیدگاه ابنسینا و ملاصدرا درزمینۀ تعامل قوۀ متصرفه با سایر قوای ادراکی انسان بررسی و در سه محور با یکدیگر مقایسه شده است: یک) تعامل قوۀ متصرفه با قوای ظاهر، دو) تعامل قوۀ متصرفه با قوای باطن، سه) تعامل قوۀ متصرفه با قوۀ عاقله. هر دو فیلسوف قائل به دخالت مستقیم قوۀ متصرفه در امر خواب و رؤیا هستند و نقش این قوه را برای انسانهای خاص، رقمزدن نوعی وحی و الهام میدانند. همچنین اتفاقنظر دارند که تعامل متصرفه با قوای ظاهر، باطن و عاقله موجب تسهیل برخی افعال مانند انتزاع طبایع نوعی، یافتن صور مفقودۀ حافظه و خیال، تأثیرگذاری بر حکم عقل عملی و نیز ایجاد زمینه برای رؤیای صادقه میشود. علاوه بر این معتقدند بهمنظور بهبود عملکرد قوۀ متصرفه و درنتیجه، تعامل اثربخشتر آن، از راهکارهایی مانند تقویت قوه عاقله، راستگفتاری و سلامت اخلاقی میتوان بهره برد. بهرغم برخی شباهتها، اختلافاتی نیز میان دیدگاههای ابنسینا و ملاصدرا وجود دارد، ازجمله اینکه ملاصدرا برخلاف ابنسینا، قوۀ متصرفه را مجرد (مثالی) میداند و درنتیجه، نظریه «حضور» را بهجای نظریه «انطباع» مینشاند. واژه های کلیدی: ابن سینا، ملاصدرا، قوه متصرفه، قوای ظاهر، قوای باطن ، قوه عاقله
The current essay is a comparative study of the views of Avicenna and Mulla Sadra concerning the interaction of the Creative Faculty with other human perceptual faculties in three fields: i) interaction of creative faculty with external faculties, ii) interaction of creative faculty with internal faculties, iii) interaction of creative faculty with rational faculty. Both philosophers believe in the direct intervention of the creative faculty in the dreaming process and consider the role of this faculty for special humans to be like a type of revelation and inspiration. Moreover, they are unanimous that the interactions of creative faculty with external, internal and rational faculties facilitate some actions like an abstraction of generic natures, finding the lost forms of memory and imagination, influence on practical reason and also create the ground required for the veridical dream. They also believe that in order to improve the function of creative faculty and as a result, its better interaction; we can be benefitted from such solutions as strengthening the rational faculty, truthfulness and moral health. Despite some similarities, there are also some differences between the views of Avicenna and Mulla Sadra including the fact that Mulla Sadra contrary to Avicenna, considers creative faculty to be immaterial (ideal) and thus he replaces the theory of “presence” with the theory of “impression”.
خلاصه ماشینی:
منظور از انتقال صور، مطابق نظر ابن سينا، انطباع صورت در قوة جديد است که به محض ارتباط رشته هاي عصبي توسط روح بخاري، بين دو قوه صورت ميگيرد(ابن سينا، ١٤٣٤هـ، ج ٥، ص ١٢٤) و مطابق نظر ملاصدرا در هر مرتبه اي از نفس حساسه يا متخيله يا عاقله ، صورتي متناسب با مرحلۀ قبل ابداع ميشود و مرحله قبل ، معد مرحله بعد واقع ميشود تا بتواند صورت مناسب خود را انشاء کند(صدرالدين شيرازي، ١٤٣٠هـ، ج ١، ص ٢٦٢؛ ج ٣، ص ٢٨٨، ٣٤٢).
ملاصدرا نيز به رغم مخالفت با ابن سينا در ماديبودن قواي باطني، به دليل معددانستن بدن براي عملکرد قوا و اعتقاد به روح بخاري، بر همان روش ابن سينا رفته است (صدرالدين شيرازي، ١٣٨١، ج ٢، ص ٤٠٤ـ٤١٧)؛ به عبارت روشن تر ازآنجاکه هردو فيلسوف ، مغز را موضع يا محل قواي ادراکي باطني و روح بخاري را حامل اين قوا ميدانند و با توجه به اين که متصرفه ميان خيال و واهمه قرار دارد، بايد گفت که تعامل قوة متصرفه با اين دو قوه به صورت مستقيم و با بقيۀ قوا به صورت غيرمستقيم است ؛ يعني متصرفه از طريق خيال و واهمه با ساير قواي باطني ارتباط ميگيرد.
او همين سازوکار را براي انتقال صور ادراکي از قوه اي به قوة ديگر نيز بيان کرده است (ابن سينا، ١٣٩٢ب ، ص ٨٧)؛ اما با توجه به اينکه ملاصدرا قواي باطني را مجرد(مثالي) ميداند، ميبايست تعامل بين آنها را به صورتي ديگر تبيين کند.