چکیده:
به رغم آنکه تشیع، به واسطة نگاهِ متفاوت به حاکمیت جامعه اسلامی، همواره با مخالفت دستگاه خلافت مواجه بود و برخی از معتقدان بدان مذهب نیز زیر آزار و شکنجه و تعقیب قرار داشتند، در طول سدههای نخستین اسلامی، تفکر شیعی در نقاط متعددی از قلمرو اسلامی از جمله ماوراءالنهر گسترش یافت. این مقاله ضمن بازکاوی زمینهها و عوامل، چرایی و چگونگی نفوذ تشیع در ماوراءالنهر در عهد سامانیان را بررسی میکند. این مقاله، نشان میدهد که موقعیت جغرافیایی ـ فرهنگی ماوراءالنهر و تسامح مذهبی سامانیان، زمینه جذب شیعیان امامی را در طول قرن سوم فراهم آورد و در اوایل قرن چهارم، ماوراءالنهر به یکی از مهمترین کانونهای فرهنگی شیعیان امامی مبدل شد. از اواسط قرن چهارم، در نتیجة غلبة آلبویه بر بغداد و منازعات مذهبی کرامیه و ماتریدیان با شیعیان، به تدریج این کانون از رونق افتاد و شیعیان به نقاط دیگر کوچ کردند.
خلاصه ماشینی:
تعامل رفقآميز اميران ساماني با سادات علوي (بيهقي، 1317، ص57، 98 و 439-441؛ همو، 1371، ج2، ص495 و 515؛ مروزي، 1409، ص80-86؛ ابن عنبه،1380ق، ص347)، به تحکيم جايگاه سياسي ـ اجتماعي سادات در منطقه کمک کرد؛ چنانکه علاوه بر موقعيت عظيم و مرتبه بلندي که در نزد اميران اوليه ساماني کسب کردند (نرشخي، 1363، ص22؛ مقدسي، ص252)، به عنوان افراد محتشم، وجيه و محترم در ابعاد مختلف اجتماعي، سياسي و اداري نقش شايان توجه پيدا کردند، (بيهقي، 1371، ج2، ص613؛ مروزي، 1409، ص62 و 178؛ جرفادقاني ، 1354، ص170؛ همايي، 1361، ص311) گسترش تشيع امامي در ماوراءالنهر در مورد وضعيت تشيع امامي در قرن سوم در همه قلمرو اسلامي به طور عام و در ماوراءالنهر به طور خاص، دادههاي زيادي در منابع تاريخنگاري در دست نيست؛ اما با تمرکز بر شرح سرگذشت و نام علماي شيعي مربوط به اين دوره در منابع رجالي، تا حدود زيادي ميتوان اطلاعاتي درباره حضور و فعاليت فرهنگي شيعيان امامي و همچنين پراکندگي جغرافيايي آنها در ماوراءالنهر بهدست آورد.
(کشّي، 1430، ص239، 253، 257 و 296) با توجه به نقل حديث از وي توسط محمد بن مسعود عياشي (نجاشي، 1418ق، ص121) و عنايت به اينکه حيات عياشي در اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم است، به نظر ميرسد که بتوان دوران حيات اين عالم بزرگ را نيز در نيمه دوم قرن سوم هجري قرار داد که در اين صورت با حسين بن اشکيب و ابراهيم بن علي همعصر بوده و احتمالاً با آنها تماس داشته است.