چکیده:
مقاله حاضر با هدف گفتمان کاوی مفهوم خشونت در برنامه نود و درک عملکرد این برنامه در نقد خشونت و بازتولید گفتمان نقد در مسائل فوتبال کشور صورت گرفته و با استفاده از روش تحلیل انتقادی گفتمان و تلفیق رویکردهای لاکلا و موفه با فرکلاف و وندایک، با روش نمونهگیری هدفمند، به تحلیل سه برنامه با موضوع خشونت پرداخته شده است تا ضمن شناخت نظام گفتمانی این برنامه، دالهای مرکزی، وقتهها و همچنین اپیزودهای معنایی آن مشخص گردد. بر این اساس، نتایج پژوهش حاکی از آن است که سوءمدیریت، بیهنجاری اخلاقی، فقر فرهنگی و نبود مشارکت مردمی، دالهای مرکزی گفتمانهای مختلف این برنامه هستند. علاوه بر این، تنها نشانه تثبیتشده و انسداد یافته گفتمانها نیز، «فرهنگ» است. افراط، بیقانونی، دخالت مردم، نبود مسئولیت رسانهای، نتیجهگرایی، قانونگریزی، نبود آموزش، زیرساخت نامطلوب، تبعیض، عملگرا نبودن و اهمیت ندادن به مردم بهعنوان وقتههای گفتمانی مشارکتکنندگان در نظر گرفته شدهاند که در یک زنجیره همارزی، گفتمانهای مدنظر آنان و نظام گفتمانی برنامه را شکل میدهند. در نهایت بوروکراسی ضعیف، روشن نبودن دلایل، بیتوجهی به مردم و جان آنها، سهلانگاشتن اتفاق، نبود برخورد جدی و نگاه تکعاملی نیز وقتههای گفتمانی عادل فردوسیپور بودهاند. علاوه بر این در باب خشونت نمادین، این برنامه در همان حال که بهنقد خشونت و تبعیض علیه زنان و گفتمان مردانه مسلط میپردازد، ناخواسته بهصورت ضدگفتمانی عمل میکند و به دلیل استفاده از واژه «فوتبال بانوان» خود نیز به ابزاری برای بازتولید سلطه مردانه در فوتبال تبدیل میشود.
This paper aims to discourse analysis of the concept of violence in the tv program 90 and understand its function in criticizing violence and reproducing the critical discourse of football issuesover the ecountry. The paper was conducted using the method of critical discourse analysis and the combination of approaches of Laclau and Mouffe's with Faircloughand Van Dijk.Three violence-related programs were selected through purposeful sampling to identify the discourse system of the programs, nodal point, silence, and semantic episodes of them.The findings showed that improper management, anomy, low culture, and lack of public participation were nodal points of the various discourses of the program.Also, the only stabilized and obstructed signifier of discourse is culture.Extremism, illegality, interference, lack of media responsibility, consequentialism, transgressing, lack of education, bad infrastructure, discrimination, not being pragmatic and not caring about people were considered as participants' discourse moments. These moments formed the participants’ discourse and program discourse order in an equality sequence. Finally, weak bureaucracy, ambiguity in reasoning, disregarding to people and their lives, simplifying the event, lack of serious dealing and single-factor point of view were adil ferdowsi pour’s discourse moments. In addition, on the subject of symbolic violence, while the program criticizes violence and discrimination against women and dominates male discourse, acts as an anti discourse unintentionally, and because of using the word "women soccer" becomes a tool for reproducing male dominance in football.
خلاصه ماشینی:
اما پرسش هایی که این پژوهش سعی در پاسخ بـه آنهـا داشـته عبـارت انـد از اینکـه برنامه نود چگونه به نقد مباحث فوتبال کشور میپردازد و چگونه بـه تولیـد و بازتولیـد گفتمان نقد (خشونت ) در سپهر فوتبالی کشور مبادرت میورزد؟ مفصل بنـدی گفتمـانی مدنظر عادل فردوسیپور در این برنامه در قبال خشونت چگونه است و دال های مطـرح شده از جانب هریک از فاعلان شرکت کننده در این برنامه کدام اند؟ نحوه فرمولـه شـدن گفتمان ها (نظام گفتمانی) در هر برنامه به چه صورت است و کـدام اپیزودهـای معنـایی برجسته میشوند یا به بیان فرکلاف ، ارزش های تجربی متن کدام اند؟ پیشینه پژوهش صفیپور (١٣٩٣) در بررسی خود با عنوان «اخلاق رسانه ای در برنامه نود» نشان داد که این برنامه با وجود اهتمام به شاخص هایی چون مسئولیت اجتماعی رسانه ها، احتـرام به منافع عمومی ، محو جنگ و سایر مصائب فراروی بشـر و یـا احتـرام بـه ارزش هـای جهانی و متنوع فرهنگ ها، در مباحث اخلاقی مهم رسـانه ؛ همچـون احتـرام بـه حـریم خصوصی و حیثیت انسانی ، رعایت آداب صحیح گفت وگو در مصاحبه ها و نیز شـرافت حرفه ای خبرنگار، عملکرد چندان مناسبی ندارد.
Mehler مطالعاتی که در قبال ورزش ، فوتبال و رسانه ها صورت پذیرفتـه اسـت ، از دو جنبـه میتواند به تقویت مفاهیم مدنظر مقاله هایی از این دست کمـک کنـد: نخسـت ، از بعـد قلمرو پژوهش و سپس کندوکاو در مسائل کمتر دیـده شـده در ایـن حـوزه (همچـون مطالعه پیش رو که از بعد تحلیل گفتمان ، به ساخت زبان و رسانه وارد شـده و سـعی در کشف تمهیدات گفتمانی این برنامه دارد) و همچنین ، اسـتفاده از روش تحلیـل گفتمـان در قبال فوتبال و رسانه که میتواند دسـتمایه ای بـرای پـژوهش هـای گفتمـانی باشـد و ساخت های زبانی را در خلق معنا و گفتمان مشخص سازد.