چکیده:
زمینه و هدف: امروزه به واسطه دستیابی زنان به اشتغال بیرون از خانه و منابع اقتصادی و مشارکت اجتماعی، ساختارهای خانواده نیز دستخوش تغییر شدهاند. پژوهش حاضر به بررسی نقش اشتغال زنان بر قدرت تصمیمگیری زنان در خانواده میپردازد.
روش: این پژوهش کاربردی و از نظر شیوه اجرا پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را زنان متاهل 15 تا 65 سالۀ شهر یزد تشکیل دادهاند و نمونه 350 نفری از آنها(154 نفر غیرشاغل و 196 نفر شاغل) به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. دادهها با کمک پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا(آلفای کرونباخ 0/96) جمعآوری و با کمک نرم افزار SPSS و آزمونهای تی، همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شدند.
یافتهها و نتایج: پژوهش نشان داد که اشتغال زنان بر قدرت تصمیمگیری در امور اقتصادی و امور مربوط به فرزندان تاثیر ندارد، اما بر قدرت تصمیمگیری در امور اجتماعی تاثیرگذار است. یعنی در خانوادهای که زنان غیرشاغل هستند، مردان قدرت تصمیمگیری بیشتری دارند.
One of the most important factors for measuring the degree of development of a country is the level of participation women in decision making. Paying attention to women as active forces will have significant impacts on the growth and development of society. Today, women's employment is one of the topics that women have widespread. Family structures have also changed due to women's access to employment outside the home and economic resources and social participation. The present study examines the role of women's employment in decision making power of women in the family. The data of research were collected using a questionnaire survey method and a sample of over 350 employed and unemployed married women in Yazd. To test the hypotheses, according to the level of measurement of variables, statistical tests such as analysis of variance, independent t-test and Pearson correlation coefficient have been used. The results of the research show that women's employment does not effect on decision-making power in social affairs and affairs of children, but it effects on decision-making power in economic affairs
خلاصه ماشینی:
گلشني(١٣٩٠) ، در پژوهش خود به اين نتيجه رسيد که بين اشتغال و دارايي شخصي زنان با افزايش قدرت تصميم گيري در خانواده رابطه مستقيم و مثبت وجود دارد.
پژوهش اميني، حسينيان و اميني (١٣٩٢) ، نشان داد که قدرت زنان در تصميم گيريهاي درون خانواده در بين خانواده هاي زنان شاغل و غيرشاغل متفاوت است و تا حد زيادي از متغيرهاي تملک منابع ارزشمند مانند تحصيلات و درآمد و متغيرهاي جمعيتي مانند مدت زمان ازدواج و فاصله سني تاثير ميپذيرد.
براي اين فرضيه از همبستگي پيرسون استفاده شد و نتايج در جدول ٤ ارائه شده است : جدول ٤ : همبستگي بين سن ازدواج و قدرت تصميم گيري برحسب وضعيت اشتغال (رجوع شود به تصویر صفحه) نتايج حاصل در جدول ٤، با توجه به سطح معناداري (٠/٠٥ > p) نشان مي دهد بين سن ازدواج و قدرت تصميم گيري در امور مختلف اقتصادي، اجتماعي و امور مربوط به فرزندان و همچنين شاخص کلي قدرت تصميم گيري رابطه معناداري وجود ندارد؛ يعني سن ازدواج تاثيري بر قدرت تصميم گيري ندارد.
نتايج به دست آمده از آزمون همبستگي پيرسون براي بررسي اين فرضيه در جدول ٦ نشان ميدهد بين درآمد زنان و قدرت تصميم گيري در امور مختلف اقتصادي، اجتماعي و مربوط به فرزندان همچنين شاخص کلي قدرت تصميم گيري رابطه معناداري وجود ندارد.
نتايج بررسي اين فرضبه در جدول ٧ ارائه شده و نشان ميدهد بين تعداد فرزندان زنان شاغل و غيرشاغل و قدرت تصميم گيري رابطه معنا داري وجود ندارد.
بحث و نتيجه گيري در اين پژوهش تلاش شد تاثير وضعيت اشتغال زنان متاهل ، بر قدرت تصميم گيري آنان در خانواده در سطح شهر يزد بررسي شود.