چکیده:
حریم خصوصی مکانی، بهعنوان یکی از جلوههای حریم خصوصی ازاینرو که با امنیت روانی مردم ارتباط بیشتری دارد و عمق و گستره آسیبهای ناشی از نقض آن بسیار است، بیش از مقولههای دیگر اهمیت مییابد. حق بر حریم خصوصی مکانی، بر مبانی و ادله گوناگونی استوار است. ازآنجاکه مبانی قرآنی بهدلیل قطعیت سند و درجه آن در میان سلسله ادله از رتبه بالاتری برخوردار است، لازم است موقعیت این حق در دو دسته از ادله قرآنی بررسی شود. آیا حق بر حریم خصوصی مکانی، در آیات قرآن نیز مورد حمایت قرار گرفته است؟ درصورتی که پاسخ مثبت است، نحوه دلالت و حدود آن چگونه است؟ بهنظر میرسد آیات متعددی، هم بهنحو عام و هم بهطور خاص بر این حق دلالت دارند؛ دسته نخست، دلایلی که بهنحو عموم و بهطور کلی بر حرمت نقض حریم خصوصی ازجمله حریم خصوصی مکانی، دلالت دارد؛ دسته دوم، آیاتی که بهطور خاص به وجود حریم خصوصی مکانی و ممنوعیت نقض آن بهطور ویژه اشاره دارد. در هر دو دسته، حمایت کامل در گرو آن است که حرمت نقض نسبت به تمامی مکانهای خصوصی، نسبت به مواردی همچون افراد ناقض حق اعم از دولتی و غیردولتی، شیوههای نقض اعم از باواسطه و بیواسطه، مورد تجسس، موقعیت شهروندان، نحوه ورود و مانند آن، عمومیت داشته باشد و همه موارد را شامل شود. نوشتار حاضر با هدف بررسی تحلیلی دلالت آیات مذکور و آسیبشناسی برخی تفسیرها و همچنین توجه به برخی موارد سبک زندگی مرتبط با حریم خصوصی مکانی به بررسی آیات مرتبط پرداخته است.
Due to the fact that the spatial privacy, as a manifestation of privacy,
is more related to the mental security of the people and its breach has
wider and deeper damages, it is more important than other categories.
The right to spatial privacy is based on different principles and evidences.
Since the Quranic principles have a higher certainty of sanad and ranking
among the chain of evidences, it is required that the situation of the right
to spatial privacy is reviewed within two groups of Quranic evidences. Is
the right to spatial privacy supported in the Quranic verses? If yes, then
how it is implicated and limited? It seems that several verses imply, both
generally and specifically, this right. First group are the evidences that
generally imply the unlawfulness of breaching privacy including spatial
privacy. The second group are the verses that specifically refer to the
existence of spatial privacy and unlawfulness of its breaching. The
complete support of the evidences in both groups depends on the
generality and the wide-coverage of unlawfulness of breaching the right
including all private places, breaching persons, whether governmental or
non-governmental, the methods of breaching, whether directly or
indirectly, the case of investigation, the situation of the citizens, the way
of entering and so forth. The present text aims at critical reviewing of the
implications of the previously mentioned verses and interpretation
pathology, as well as paying attention to several life styles related to the
spatial privacy and reviews the related verses.
خلاصه ماشینی:
در تبیین این نکته، علاوه بر اینکه وجدان آن را تأیید میکند، میتوان گفت آنچه درحقیقت ضمن نقض حریم خصوصی مورد هتک قرار میگیرد، صرفِ «تعدی به مکان» متعلق به غیر نیست، بلکه آنچه در قلمرو اموال اهمیت بیشتری دارد، «سلطنت» مالک یا متصرف است و حرمت تعدی، به «سلطنت مالک یا متصرف» انصراف دارد و حقی معنوی است (خمینی، 1428، ص248/ اصفهانی، 1409، ص96)؛ بهویژه هر عملی که نقض حریم خصوصی مکانی محسوب شود، درحقیقت محدودکننده اقتدار و سلطه مالک (یا متصرف مال) بهشمار میرود و مستلزم آن است که رأی و نظر مالک دراینباره رعایت شود (صدر، 1420، ج3، ص291)؛ بنابراین هرجا کسی بخواهد عملی انجام دهد که با این اقتدار منافی باشد و سلطنت مالک را تحتالشعاع قرار دهد، ممنوع و به ملاک اینکه این عمل نوعی در تنگنا قراردادن، ایذاء و تعدی و ظلم محسوب میشود، حرام است و مشمول آیات پیشگفته قرار میگیرد.
این استدلال بهنظر تمام نیست؛ درحقیقت اگرچه ظاهراً منع تجسس به مسلمانان مربوط است؛ یعنی بهحسب ظاهر، هم خطاب آیه به مؤمنان و هم موضوع خطاب، منع تجسس از امور مسلمانان است (سیوطی، ۱۴۲۴، ج۲؛ ص۹۲/ طوسی، [بیتا]، ج۹، ص۳۴۸/ دعموش عاملی، 1382، ج۱، ص۱۱) و اهل ایمان یا در حکم آنها، قدر متیقن از افرادیاند که تحت شمول این حکم قرار میگیرند، ولی صرفنظر از نتایج عملی غیرقابل التزامی که این نظریه ممکن است در رفتارهای اجتماعی افراد نسبت به شهروندان غیرمسلمان ایجاد کند، خطاب مذکور سبب انحصار مصادیق حکم در اهل ایمان نمیشود؛ زیرا اولاً، این حکم در جغرافیای فرهنگی مسلمانان و بر اساس تشکیل جامعه ایمانی و درمورد ترویج فرهنگ صحیح ایمانی میان مؤمنان تشریع شده است؛ ثانیاً، بهلحاظ ملاک، میان امنیت آحاد جامعه اسلامی اعم از اهل ایمان یا غیر آن و بهویژه کسانی که تأمین امنیت آنها با حکومت اسلامی است، تفاوتی نیست.