خلاصه ماشینی:
مسلماً بسترهاي فكري, جريانهاي فكري, آمادگيها و پذيرشهاي فكري آن ظرفيتها, زمينه اي را فراهم مي كند كه كانونهاي خارجي بتوانند نفوذ بكنند; يعني بدون اين بسترهاي فكري نفوذ كانونهاي خارجي ناممكن است و مسلم است كه اگر ما بخواهيم انقلاب مشروطه را صرفاً براساس جريانهاي فكري بررسي بكنيم و نقش دولتهاي استعماري را كه بسيار مؤثر بودند در تحولات آن روز ناديده بگيريم, بحث ما بحث ناقصي خواهد بود و به ارائه يك تصوير واقع گرايانه بر آن چه بر ما رفت در دوران انقلاب مشروطه كه منجر شد به تأسيس سلطنت پهلوي, نخواهد انجاميد.
افرادي مانند شيخ فضل الله نوري و آخوند ملا قربانعلي زنجاني كه چهره هاي شاخصي بودند كه بعدها متهم شدند به ضديت با مشروطه, ما مي بينيم كه از فعالين نهضت مشروطه شدند, ولي بعد از فوت مظفر الدين شاه و روي كار آمدن محمد علي شاه, شاهديك سري تحريفات و توطئه ها هستيم كه اين تحريفات و توطئه ها بر علماي ما, روحانيون ما, روشنفكران ما و مجموعه اي از نيروهايي كه فعال بودند و سياسي بودند تأثير مي گذارد و منجر به تشنج در فضاي سياسي جامعه و ستيز و درگيري محمد علي شاه با مجلس و در نهايت انحلال مجلس مي شود و جريان ديگري آغاز مي شود كه سرانجام با فتح, يا اشغال تهران توسط نيروهاي شمال و جنوب نيروهاي بختياري و سلطنتي كه از شمال آمده بودند و با حمايتهاي مالي مشخص, منجر به پناهندگي محمد علي شاه به سفارت روسيه مي شود و در واقع انگليسيها موفق مي شوند خودشان احمد شاه كودك را پادشاه بكنند, به جاي محمد علي شاه و عوامل خودشان را در حكومت ايران وارد بكنند و در دوران احمد شاه آن بسترها و ظرفيت سازيهاي لازم را بكنند براي استقرار حكومتي كه به آن مي گوييم حكومت دست نشانده.