چکیده:
شکوه و گیرایی داستانهای شاهنامۀ فردوسی موجب شده تا همواره مورد توجه شاعران محلی باشد. شاعران کردزبان نیز از این قاعده جدا نیستند و بارها به ترجمه یا بازآفرینی داستانهای شاهنامه پرداختهاند. یکی از نمونههای این تاثیرپذیری، منظومۀ سیاوشنامه اثر ارزشمند الماسخان کندولهای به زبان کردی گورانی است که به پیروی از داستان سیاوش سروده شده است. شاعر کرد کوشیده است تا از ترجمه و تقلید محض دوری کند و به فکر خلاقیت ادبی هم باشد. جهت نیل به این هدف، داستان سیاوش را با تفصیل و ذکر جزئیاتی بیشتر بیان کرده است تا منظومهای دیگر بیافریند؛ به همیندلیل نسبت به داستان سیاوش در شاهنامه، روابط علت و معلولی دقیقتر و طرح و پیرنگی مستحکمتر در آن دیده میشود؛ از اینرو میتواند همچون کلیدی در حلّ برخی از ابهامات داستان سیاوش در شاهنامه بسیار راهگشا باشد و به پارهای از پرسشهایی که تاکنون دربارۀ این داستان بیجواب ماندهاند، پاسخی درخور دهد. نگارندگان این مقاله کوشیدهاند تا ضمن معرفی الماسخان کندولهای، احوال و آثار او، با روش تطبیقی ـ تحلیلی، نقاط اختلاف سیاوشنامۀ کردی و داستان سیاوش در شاهنامه را از نظر روایت، محتوا و رخدادهای داستان واکاوی کنند و برای برخی از کنشها و وقایع داستانی، تحلیلهای اسطورهشناختی شایستهای ارائه دهند.
The glory of the tales and their captivating features in Shahnameh have always been the focus of attention by the local poets. Kurdish poets are no exceptions to this rule and had many times embarked on translation or representation of Shahnameh tales. One example of such influence is the book of poetry, Siavashnameh the invaluable work composed by Almas Khan Kandulei in Kurdish Gurani dialect following the example of the Tale of Siavash. The Kurdish poet made an attempt to avoid mere translation and imitation and pay attention to literary creation. To achieve this end, he narrates the story with more details to recreate another collection of poetry for this reason one encounters more precise cause and effect relations, and plots are more solid than its counterpart in Shahnameh, hence it could be used as a key to solve certain ambiguities in the tale of Siavash in Shahnameh and serve to provide solutions for the questions as yet left unanswered. The writers of this article while making an effort to introduce Almas Khan and deal with his biography and works, also made an attempt to examine the two tales in terms of narrative, content, and events in the story and cite their points of difference employing comparative analytic method. Moreover for certain actions and events in the story appropriate mythological analysis are provided.
خلاصه ماشینی:
نگارندگان این مقاله کوشیده اند تا ضمن معرفی الماس خان کندوله ای، احوال و آثار او، با روش تطبیقی ـ تحلیلی، نقاط اختلاف سیاوش نامۀ کردی و داستان سیاوش در شاهنامه را از نظر روایت ، محتوا و رخ دادهای داستان واکاوی کنند و برای برخی از کنش ها و وقایع داستانی، تحلیل های اسطوره شناختی شایسته ای ارائه دهند.
کاووس نیز پس از تأمل بسیار در پیش نهاد رستم ، درخواست او را می پذیرد و فرزندش را به رستم میسپارد: چنین تا برآمد بریـــن روزگار تهمــتن بیـــامـــــد بـــــر شهـریــــــار بدو گفت کین کـودک شیرفش مـــــــرا پرورانیــــــد بایــــد بـــه کــش چو دارندگان ترا مـــایه نیست مرو را بـه گیتـی چـو مـن دایــه نیســت بسی مهتر اندیشه کرد انـدر آن نیـــامــــد همـی بــــر دلـش برگــران به رستم سپردش دل و دیده را جهــان جــوی گـــــرد پسندیــــــــده را (فردوسی، ١٣٨٦: ٢/ ٢٠٧) اما در سیاوش نامه دربارۀ تولد سیاوش و حواشی این اتفاق نکاتی ذکر شده که تا حدودی با روایت شاهنامه متفاوت است .
١- ١٠- تفاوت در چه گونگی مرگ سودابه و کاووس در شاهنامه ، مرگ کاووس پس از پیروزی نهایی کیخسرو بر تورانیان رخ میدهد (فردوسی، ٣٢٥:١٣٨٦)، اما در سیاوش نامه ، کیکاووس از این که رستم پس از بازگشت از جنگ توران برای انتقام به سراغ او برود، واهمه دارد و وحشت از رفتار رستم ، مایۀ مرگ او میشود: وه فـــــه تح فرسه ت شیر داغستان هه ر تا ک یاوان وه ملک ئیران ژه سه ر وه قت دا که یکاوس هه م مرد ژه ســام روسته م زاله به رئاورد (کندوله ایکرمان شاهی، ١٣٩٤: ١١٦/ ١٠٥٢-١٠٥٣) برگردان : بعد از فتح توران ، همین که رستم داغ دار به ایران آمد/ در همان موقع کاووس مرد، او از ترس رستم وحشت کرد و مرد.