چکیده:
محمد علمالهدی (1039-1115هـ .ق)، فرزند ارشد ملامحسن فیض کاشانی، در رسالۀ درایت نثار به نقد مجدانۀ صوفیه پرداخت. این رساله از جمله ردیههای عصر صفوی است که تاکنون به نثر ادیبانه و تصاویر شاعرانۀ آن توجه نشده است. دستهای از عالمان و فقیهان شیعه در عصر مذکور، به قصد تثبیت تشیع و دفاع از شریعت محمدی به مخاصمۀ صوفی برخاستند. همگی ایشان از زبانی ساده و بیپیرایه بهره جستند؛ اما در این میان علمالهدی سه گونه نثر متفاوت را به کار گرفت. این نوشتار میکوشد ضمن بررسی ردیههای مشهور و تحلیل مقایسهای موضوعات مشترک میان آنها، ارزشهای ادبی و سبک نثر رسالۀ درایت نثار را معرفی کند و در نهایت، نشان دهد تمام ردیههای موردِواکاوی این پژوهش، با تکیه بر اخباریگری بسیار، بر تصوف تاختهاند و تنها اثری که افزون بر استناد فراوان به آیات و احادیث، به کاربست آرایهها و زیورهای ادبی توجه کرده تا توجه مخاطبان را جلب کند، درایتنثار محمد علمالهدی است.
Mohammad Alam ol-Hoda (1039-1115 AH), the eldest son of Mullah Mohsen Feyz Kashani, criticized Sufism in his treatise Derayat Nesar. This treatise is one of the denials of the Safavid era that its literary prose and poetic aspects have not been considered. A group of Shiite scholars and jurists in the mentioned era, in order to establish Shiism and defend the Islamic Shari'a, started a Sufi rivalry. All of them used simple and unpretentious language, but in the meantime, Alam al-Huda used three different types of prose. This article tries to examine the famous denials and comparative analysis of common themes, to introduce the treatise on literature, its literary values and prose style, and finally to show all the denials studied in this research. Relying on a lot of journalism, they have attacked Sufism, and the only work that, in addition to quoting many verses and hadiths, has paid attention to the use of literary arrays and ornaments to attract the audience's attention, is the wisdom of Nisar Mohammad Alam al-Huda.
خلاصه ماشینی:
این نوشـتار مـی کوشـد ضـمن بررسی ردیه های مشهور و تحلیل مقایسه ای موضوعات مشترک میـان آنهـا، ارزش هـای ادبی و سبک نثر رسالۀ درایت نثار را معرفی کند و در نهایت ، نشان دهد تمام ردیـه هـای موردِواکاوی این پژوهش ، با تکیه بر اخباری گری بسیار، بر تصوف تاخته اند و تنها اثری که افزون بر استناد فراوان به آیات و احادیث ، به کاربست آرایه ها و زیورهای ادبی توجه کرده تا توجه مخاطبان را جلب کند، درایت نثار محمد علم الهدی است .
معروفشان با یکدیگر، شیؤە تازش علم الهدی علیه صوفیه را که با بهـره جـویی از نثـری گونه گون (ساده ، بینابین و مصنوع) صورت گرفته است ، آشکار مـی کنـیم و تفـاوت هـای رسالۀ درایت ١ نثار وی را در مقابله با آثاری همچون حدیقه الشیعۀ منسـوب بـه مقـدس اردبیلی ، تحفه الاخیار ملامحمد طاهر قمی، سلوه الشیعه سـید محمـد میرلـوحی ، الاثنـا عشریه شیخ حرّ عاملی ، عـین الحیـوه و اجوبـه المسـائل علامـه مجلسـی ، کسـر الاصـنام الجاهلیه ملاصدرا و الانصاف و المحاکمۀ ملامحسن فیض کاشانی بیـان کنـیم ؛ بنـابراین ، پژوهش ما پاسخ به دو پرسش اصلی را دنبال میکند: ١ـ عالمان اخباری عصر صفوی در نقد تصوف بر چه موضوعات مشترکی پافشاری میکنند؟ ٢ـ درایت نثار محمـد علـم الهـدی بـا دیگـر ردیـه هـای مطروحـه چـه تفـاوت هـا و شباهت های اساسی دارد؟ ٢- پیشینۀ پژوهش پژوهشگران تحقیقات فراوانی درموردِ ردیه های نگاشته شدٔە علیه تصـوف انجـام داده انـد.