چکیده:
نابرابری جنسیتی یکی از پدیدههایی است که در بیشتر جوامع بشری دیده میشود و بهعنوان مسئلهای اجتماعی، همانند سایر پدیدههای اجتماعی، تحتتأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. هدف اصلی این پژوهش مقایسۀ احساس نابرابری جنسیتی بین نسل مادران و دختران و بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر احساس نابرابری جنسیتی است. روش اجرای پژوهش، پیمایش بوده و جامعۀ آماری آن تمام مادران 30 تا ۶۴ ساله و دختران 15 تا ۱۹ سالۀ شهر یزد است. نمونهگیری به روش نمونهگیری احتمالی چندمرحلهای بوده و روش تعیین حجم نمونه از طریق فرمول کوکران با حجم نمونۀ 488 نفر انتخاب شده است. یافتههای تحقیق نشان داد احساس نابرابری جنسیتی مادران بیشتر از دختران است. همچنین، نتایج نشان داد که در گروه دختران، فقط سه متغیر باورهای قالبی جنسیتی، هنجارهای جنسیتی و ساختار قدرت بر احساس نابرابری جنسیتی اثر مستقیمِ معنادار داشتهاند و مابقی متغیرهای ساختاری، صرفاً اثر غیرمستقیم داشتهاند که درمجموع، 23درصد از واریانس احساس نابرابری جنسیتی را تبیین میکنند. اما در گروه مادران فقط دو متغیر باورهای قالبی جنسیتی و ساختار قدرت بر احساس نابرابری جنسیتی اثر مستقیمِ معنادار داشتهاند و مابقی متغیرهای ساختاری، صرفاً اثر غیرمستقیم داشتهاند که درمجموع، 19درصد از واریانس احساس نابرابری جنسیتی را تبیین میکنند.
Gender inequality is one of the challenges that can be found in most societies and is affected by a variety of factors. The main objective of this study is to compare the perception of gender inequality between mothers and daughters and to examine social factors influencing that perception. The study was a survey and the population was all married women aged 30 - 64 years and 15-19-year-old daughters in the city of Yazd. The sampling was based on a multistage probability method and the sample size was 488 people. The theoretical framework is based on the theory of gender socialization, gender stratification, liberal feminism, and Blood and Wolf's theory of resources. The findings show that the relationship between gender socialization, gender role-play, gender ideology, gender stereotyped-beliefs, gender norms, decision-making based on the framework of family control, and a sense of gender inequality is positive and significant.
خلاصه ماشینی:
بنابراین ، در تحقیق حاضر، برای اینکه میزان احساس نابرابری جنسیتی و عوامل مرتبط با آن در میان دو نسل مادران و دختران مشخص شود و مقایسه صورت پذیرد، با توجه به مؤلفه های ذکرشدة فوق در رابطه با مفهوم نسل (تجربیات مشترک)، سعی شده است افرادی که در بازه سنی ١٥ تا ١٩ سال قرار دارند، به عنوان نسل دختران و افرادی که بین بازه سنی ٣٠ تا ٦٤ سال قرار دارند به عنوان نسل مادران در نظر گرفته شوند و افراد نمونه از بین 141 آن ها انتخاب گردند.
علاوهبراین ، با توجه به اینکه از طرفی، در طی سالهای اخیر، شهر یزد در حال مواجهه با تغییرات سریع در راستای توسعه و مدرن شدن بوده و شاخص هایی از قبیل رشد صنعت ، نرخ شهرنشینی، مهاجرپذیری، میزان باسوادی، میزان توسعۀ انسانی و اجتماعی (براساس آمار سال های ١٣٩٠ تا ١٣٩٣) نشانگر این روند است و از طرف دیگر، بسیاری از صاحب نظران، به درستی همچنان شهر یزد را شهری سنتی و مذهبی میشناسند، به طوریکه بسیاری از ارزش ها و هنجارهای زندگی پیشینیان در حیات اجتماعی امروزیان نیز کمابیش نمود دارد، با انتخاب دو نسل مختلف می توان تفاوت یا عدم تفاوت احساس نابرابری جنسیتی را در میان مادران و دختران این شهر بررسی کرد و از این طریق ، مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر آن را به طور مجزا مشخص کرد.
پیشینۀ مطالعاتی پژوهش درزمینۀ نابرابری جنسیتی تحقیقات زیادی در ایران و کشورهای مختلف صورت گرفته است ؛ در اینجا، به طور خلاصه به برخی از نتایج این مطالعات اشاره میشود: شکربیگی (١٣٩٦) در تحقیق خود به این نتایج دست یافت که جامعه پذیری جنسیتی، باورهای قالبی جنسیتی و ایدئولوژی مردسالاری، باعث احساس نابرابری جنسیتی در میان زنان می شود.