خلاصه ماشینی:
"ادیب برومند در سوک الفاظ در شگفتم از گروهی کز پی اغراض خویش واژهها را مبتذل آنسان که میدانی کنند لفظ چون در معرض مصداق خود گیرد قرار از شکوهش جمله درک حظ روحانی کنند ور بجای خود نیفتد واژه در گفتن بکار کی زند چنگی بدل؟هرچند خوشخوانی کنند احترام واژهها،فرض است بر اهل زبان کز لغتها فهم مطلب،عالی و دانی کنند ارتکاب جور و عدوان نیست تنها بر نفوس بر سخن هم مغرضان.
لفظ«ملی»گشت همچون صیقلی کاهل غرض گونه اغراض را زین واژه نورانی کنند!
شاید از بنمایم از جان غمگساری بر«هنر» کاین لغت را آلت اغراض نفسانی کنند!
این گرامی واژه را جهال با نیش قلم مثله گردانند و همچون صید قربانی کنند!
واژه«جزب»آلت سخریه افراد گشت آنچنان کز بعد ذکرش خنده،پنهانی کنند گشت بسیاری ز الفاظ دگر اینسان تباه کانهمه بس شکوهها از نابسامانی کنند!
قصد ازینسان دشمنیها چیست با الفاظ نغز جز عداوتها که با ایران و ایرانی کنند!"