چکیده:
ظهیر کرمانی، شاعر و ادیب شیعی در قرن دوازدهم هجری- قمری در کرمان میزیست. از این شاعر چهار اثر باقی مانده است: مثنوی،گلشن ظهور، مجمع البحرین، وامق و عذرا. مثنوی وی به اشتباه در نسخههای خطی در مدخل دیوان از آن یاد شده است، مشتمل بر 8743 بیت است. بیشتر ابیات ظهیر محتوایی اخلاقی و دینی دارند. زبان شاعر تا حد زیادی ساده و روان و قابل درک است ظهیر در درک و دریافت مطالب عرفانی در مرحلۀ شناخت ابتدا از عقل کمک میگیرد. زهد و ریا و تزویر و گناه را سدّ راه کمال و شناخت انسان میداند که برای برداشتن این موانع، کنترل نفس را متذکر میشود. ریاکاری را در نظر انسانهای واقع بین مردود میداند و زهد را سلاح کنترل نفس میداند و خلوص و صداقت انسانی را در مقابل توبه سپری جهت تکامل روح بشر قرار میدهد. سپس برای تکامل روح، فراتر از عقل و با بال عشق مراحل سیر و سلوک را طی میکند. وی نمایندۀ صدق و یقین است و برای زیستن حقیقی و رضایت خداوند متعال تلاش میکند؛ شخصیتی است که با سلاح زهد، در لایههای حجاب و تنهایی، خداوند را شاهد و ناظر عمل خود میداند و در فرصتهای حساس میهراسد و نه میگوید و این روی گردانی، نتایج و پیامدهای زیادی دارد. توبه را بازگشت از گناه و جبران خلاف میداند. معتقد است آنکه به راه هدایت میرود به مقصد میرسد و هرکه ضلالت یا نفاق را برگزیند سرانجامی جز ناکامی و رسوایی نخواهد داشت.
Zahir Kermani, the Shiite poet and literary man, lived in Kerman during the twelfth century AH. There are four works left by this poet: Masnavi, Golshan Zohour, Majmaul Bahrain, Vameghi and Ezra. His Masnavi was mistakenly mentioned at the introduction of Divan in handwritten copies. It includes 8743 couplets. Most of his couplets form ethical and religious contents. The language is largely simple, fluent, and intelligible. Zahir primarily helps from wisdom to understand and comprehend mystical matters at the stage of recognition. He deems asceticism, hypocrisy, pretension, and sin as an obstacle over the course of sublimity and understanding of humankind, for which her recommends controlling one’s soul as a remover of the obstacle. He believes that realistic individuals refuse hypocrisy. In addition, asceticism is a weapon for controlling soul; and the purity and truthfulness of humankind versus repentance creates a shield against the evolution of human soul. Thereafter, for its evolution the soul goes on a spiritual journey through the wings of love beyond its wisdom. He is the representative of honesty and certainty so that he makes every effort to live in reality and gain the Almighty satisfaction. He is a personage that by means of asceticism assumes God to be watching over his actions even in his loneliness and veil, and when encountered with sensitive situations, he trembles and responds negatively so that this turning away holds a lot of consequences and results. He presumes repentance to be turning back from sin and compensation of wrongdoing. He believes that the one who walks the course of guidance will eventually arrive at destination whereas the one who picks out deviation or aberration will arrive at failure and disgrace.
خلاصه ماشینی:
زهد و ریا و تزویر و گناه را سدّ راه کمال و شناخت انسان میداند که برای برداشتن این موانع، کنترل نفس را متذکر میشود.
کنترل نفس، راه نجات بشر از همه لغزشها و توبه را، راه بازگشت از گناه میداند و شرح و بسط همۀ این مسائل دینی و تعلیمی را شناخت باری تعالی و لذت هستی و دست یافتن به حقیقت میداند.
هست نیکو قبهای در این صفات نور او مشتق چوگشت ازنورِ ذات در حجاب قدرت و تجرید بود ناطق اندرگفتنِ توحید بود از حجب آن نور را چون جلوه داد در ودیعت در گِلِ آدم نهاد (ص335،ب45-5643) در دیوان ظهیر داستان تولد عبدالمطلب پدر پیامبر و تولد یافتن حضرت محمد(ص) به زیباترین شکل بیان شده که در آغاز آفرینش نشان از حق داشتند و به نور قرب الهی منوّر بودند.
راستی عارفان مستی والهان راست نیستی بیخودان راست!» (جامعی1378: 119) عشق نبود بی غم و خوف و خطر کار او خونابه و خونِ جگر گر دلی داری پی اندوه و غم بلکه در وی جاه چندین کوه غم رو به عشق آور وگرنه زینهار دست از دامان راحت برمدار (ص2، ب25-23) گرفتاری در عشق خود نجات است و غم عشق، شادی و سرخوشی عارف است «در راه عشق هزاران خوف و خطر وجود دارد، ولی عاشق میداند که تنها از طریق پیمودن این مسیر میتوان به عزّت و جاه و کرامت رسید.
» (پورجوادی 1380: 201) وان دل دیگر که از تاثیر عشق هست اندر پنجه تسخیر عشق گر چه دست عقل از او کوته بود لیکن از اسرار حق آگه بود (ص333،ب10-5609) نتیجهگیری: ظهیر بسیاری از آموزههای اخلاقی و دینی همچون زهد و عشق و توبه و اخلاص و...