خلاصه ماشینی:
"یک اثر ادبی تبعید شده اقتباس و ترجمه پرویز عامری «در قطعه ادبی زیر(لامونه)احساسات و تأثیرات» «یکنفر تبعید شده را که دور از سرزمین مقدس میهن» «و خاندان خویش بسر میبرد با عبارات شیوا» «و جملات ساده و زیبائی مجسم کرده است» «که اینک با جزئی تغییر و تحریف بترجمه آن» «مبادرت میشود» هنگامیکه آفتاب در افق آخرین پرتو زردرنگ خود را ؟؟؟ فراز و شیب کوهسار میکرد؛از یک کلبه محقر در ته دره باصفائی دود تیره رنگی برمیخاست و در فضای آسمان منتشر میگردید،من بخود گفتم:« تا چه اندازه صاحب این خانه کوچک»خوشبخت و سعادتمند است...
شبانگاه که بمسکن خود باز میگردد،در میان زن و بچه خویش مینشیند و در کنار دلبندان عزیز خود بسر میبرد!» افسوس که تبعید شده همهجا تنها است؛همیشه روحش در آسمان میهن برفراز کانون خانوادگی پرواز میکند!
افسوس که تبعید شد همهجا تنها است!همیشه روحش در آسمان میهن بر فراز کانون خانوادگی پرواز میکند!"