چکیده:
در این مقاله با توجه به شاخصه ها و نقاط خلاقه تاثیرگذار شعر منوچهر آتشی، به بررسی
زبان، سبک و فرم شعر او پرداخته می شود تا بتوان تصویری از لایه های فرمی و ساختاری
آن ارائه داد. در ابتدای هر مبحث، پژوهشگران بابت گوناگونی درک ها و تصورات، از
مفاهیمی چون: سبک، فرم و زبان، به تبیین اولیه آ نها می پردازند تا در ادامه بتوانند با
وضوح بیشتری، تحلیل خود را با مخاطب در میان بگذارند.
در بررسی عناصر شعر آتشی، رگه های رسیدن به زبانی مستقل و سبکی مختص به خود
او، کم کم پیدا می شود و باعث می گردد که شاهد شاعری باشیم که ساحت های مختلف
سبکی را تجربه می کند تا به ساختاری دیگرگونه در شعر معاصر دست یابد.
خلاصه ماشینی:
com 67 مقدمه : کساني که تورقي در شعر منوچهر آتشي از آغاز تا انتها داشته اند، در اين باب هم عقيده اند که شاعر، در طول حيات شاعرانه اش ، ساحت هاي مختلفي از سرايش را تجربه کرده است و اگر الزاما نام اين تجربه ها را از ابتدا تا انتها «تکامل » نگذاريم ، اما مي توانيم آن ها را در قالب گريزهاي قابل توجه از منظر فرم و ساختار دريابيم و بررسي کنيم .
او گاهي به ســمت اين نوع ترکيب ها ميل مي کند تا ســطرهايي با تجربه هايي اين چنين هم داشته باشد: «اسب لخت غفلت » و «شترهاي سفيد صبر» در اين سطرها: «اسب لخت غفلت در مرتع ما بسيار است با شترهاي سفيد صبر در واحه تنهايي مي توانيم به ساحل برسيم » (مي توانيم به ساحل برسيم – آواز خاک ) با اين وجود هنوز در ترکيب هاي شعر آتشي ، يک جزء عيني وجود دارد و اگر «صبر» يک جزء ذهني به حســاب آيد، هنوز «شتر سفيد» قابل لمس و عيني است ، اما شاعر، گاه به ترکيب هاي تمام ذهني در اشعارش روي مي آورد که نشان از ميل پله به پله او از عينيت به نوعي ذهنيت در سطرهاست : ترکيب «فروغ فسفري عدل » در اين سطرها: «تنها فروغ فسفري عدل چشمان زود باورم را فريفته بود» (زنجير عدل و سگ ها- حادثه در بامداد) يا به صورت متعادل ترش : «آغوش برگ و زمزمه » در اين سطرها: «چگونه دوست بدارم سپيدار را که دار مي پرورد در آغوش برگ و زمزمه » (چگونه دوست بدارم – گندم و گيلاس ) ب ) موسيقي خيزان : «موسيقي خيزان » شاخصه مهمي از زبان شعر آتشي را تشکيل مي دهد.