چکیده:
تحلیلهای جامعه اسلامی اغلب بر این فرض استوار است که تقسیم ارث مطابق شرع اسلام انجام میشود. بررسی دو وصیتنامه از سردار اسعد، یکی از خوانین برجسته بختیاری، تخطی از قاعده اسلامی، که فرزندان ذکور به طور مساوی از دارایی پدرشان ارث میبرند، را نشان میدهد. سردار اسعد در این دو وصیتنامه بخش عمدهای از دارایی و املاک خود را به یکی از پسران مورد علاقه خویش منتقل میکند تا او به عنوان یک رهبر قدرتمند هم در جامعه بختیاری و هم در ایران به کار خود ادامه دهد. به علاوه، این دو وصیتنامه پایه و اساس ثروت وی را نشان میدهد که شامل زمین، داراییهای غیرمنقول شهری، درآمدهای حاصل از عوارض پل، و سهام شرکت نفت میباشد. این دو وصیتنامه ماندگاری ثروت و قدرت در یک خانواده خاص برای چند نسل را شرح میدهد، به علاوه در این خصوص کمک میکند تا سازشپذیری اسلام و قوانین عرفیاش تبیین شود.
Analyses of Islamic society are often based on the assumption that inheritance practices follow Islamic law. Examination of these two Persian wills of Sardar As’ad, one of the leading Bakhtiyari khans, reveals deviation from what might be regarded as an Islamic norm -in which sons share equally in father’s estate. These two wills bestow the major portion of the estate on a favorite son which enables him to continue as a powerful leader both within the Bakhtiyari and in Iran itself. In addition to the bases of wealth, revealed by these wills, is land, urban real property, and incomes from bridge tolls, and oil company shares. These wills help to explain the persistence of wealth and power within certain families over several generations and in addition they help to point up again the adaptability of Islam and its institutions.
خلاصه ماشینی:
پژوهش در تاریخ، سال دهم، شماره ۲۹، پاییز و زمستان ۱۳۹۹ 1 دو وصیتنامه فارسی از حاجی علیقلیخان سردار اسعد جین رالف گارثوایت 2 ترجمه سجاد کاظمی 3 تاریخ دریافت: ۰۹/۰۶/۱۳۹۹ تاریخ پذیرش: ۱۷/۰۷/۱۳۹۹ چکیده تحلیلهای جامعه اسلامی اغلب بر این فرض استوار است که تقسیم ارث مطابق شرع اسلام انجام میشود.
سردار اسعد در این دو وصیتنامه بخش عمدهای از دارایی و املاک خود را به یکی از پسران مورد علاقه خویش منتقل میکند تا او به عنوان یک رهبر قدرتمند هم در جامعه بختیاری و هم در ایران به کار خود ادامه دهد.
مسئله ایلخانی خود سردار اسعد در سال 1906م 1 و اینکه دیگر برادران ناتنی چون رقیب بودند از این امر مستثنی شدند، بنابراین تنها فرد مورد اعتماد وی برادر تنیاش، خسروخان سالار ارفع، باقی ماند.
2 بنابراین، وصیتنامه نخست با اعطای اختیار به خسروخان سالار ارفع و دستورات مکرر مبنی بر تقسیم برابر ارث مشترکشان بین پسران نَسَبی شروع میشود (مهدیقلیخان ذکر شده در این وصیتنامه پسر ارشد خسروخان است).
سردار اسعد، در وصیتنامه نخست، یک اصل «غیراسلامی» را تصریح کرد؛ او با تأکید گفته بود: «من به این برادران (جعفرقلی، محمدتقی، و محمدقلی) گفتهام که نصف آنچه دارم سهم جعفرقلی است و نصف دیگر به سایرین تعلق میگیرد».
پس از یک قاعده اساسی، که به این خانمجان همان دختر ارشد سردار اسعد است، که جعفرقلی نیز موظف بود هر سال به او دویست تومان پرداخت کند.