خلاصه ماشینی:
"اگر آلاحمد،هدایت را از نظر جنسی ناتوان میدانست،شاید به خاطر آن بود که با این مسائل آشنا بود و آن را درک میکرد،اما هدایت در«بوف کور»کاملا قاطع و صریح اینگونه مسائل را رد میکند.
از دنیای رجالهها(قدرتمندان)، (به تصویر صفحه مراجعه شود) از عشقشان و حتی از زندگی بعد از مرگشان،«بارها به فکر مرگ و تجزیه ذرات تنم افتاده بودم بهطوری که این فکر مرا نمیترسایند.
»با کمال احترام،آقای زرشناس اندکی پیش داوری نمودهاند اگر به زندگی هدایت نظری بیندازید،میبینید او تنها نبوده،بلکه صرفنظر از گروه و بعد،دوستان خوبی داشته است.
بیائید تصور کنیم یک آدم بیسواد دورهگرد جایی نشسته و من مطلب و نظر شما را برایش میخوانم او میگوید:«کسی که اینها را گفته روانپریش است و تو که مطلبش را میخوانی از او بدتر!مطمئنا اگر هدایت و جمالزاده و حتی آلاحمد میخواستند مانند مردم معمولی زندگی و فکر کنند دیگر ما این آثار را نداشتیم."