چکیده:
پژوهش حاضر با هدف کشف مبانی معرفتشناختی الگوی تدریس بدیعهپردازی صورت گرفته است.راهبرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن توصیفی- تحلیلی و رویکرد آن واکاوی اسناد بوده است. دادههای پژوهش با ابزار فیشبرداری فراهم و با استفاده از تکنیک تحلیل متن مورد تحلیل قرار گرفته است. یافتههای پژوهش در تحلیل عناصر آموزشی (معلم، شاگرد، تدریس و برنامه درسی) حاکی از آن است که معلم در این الگو نقش روشنفکر، دگرگونساز و پرسشگر را ایفا کرده و شاگرد ضمن مشارکت و محتویسازی و لذتبردن از محتوای در حال ساخت دانش و هویت خویش بوده است. تدریس در این الگو به روش حل مسئله پرسش و پاسخ، قیاس و استعاره صورت گرفته است و برنامه درسی به صورت فرایندمدار و انعطافپذیر بوده است. نتایج تحلیل معرفتشناختی الگوی تدریس بدیعهپردازی نشان داد معرفت در این الگو به صورت سلسلهمراتبی، نسبی و ذهنی بوده و نوع معرفت در الگوی حاضر به صورت معرفت تجربی، عقلانی و بخشی هم معرفت شهودی بوده است؛ نیز مکاتب فلسفی زیربنایی الگوی بدیعهپردازی شامل مکاتب پراگماتیسم، طبیعت گرایی، اگزیستانسیالیسم و پست مدرنیسم بوده است.
خلاصه ماشینی:
شناخت مباني معرفت شناختي الگوي تدريس بديعه پردازي براي روشن شدن ماهيت و تطابق اين علم با واقعيت نقش اساسي را ايفا ميکند؛ از سوي ديگر در فلسفه تعليم و تربيت بسته به مباني معرفت شناختي مورد نظر بايد در باب درستي و خطاي گزاره هاي تربيتي يا حقيقت و بطلان آنها داوري کرد و درست را از نادرست و حقيقت را از باطل شناخت (رهنمايي، ١٣٩٧، ص ٥٠).
pp ,٢٠١٨ ,Bisrat, Abel, Salome, Michael and Sade) مشخص گرديد روش تدريس بديعه پردازي به عنوان يک رويکرد جديد ميتواند باعث افزايش و بهبود عملکرد تحصيلي در دانش آموزان شود.
گفتني است سه نوع استعاره مذکور پايه توالي فعاليت هاي اين الگوي تدريس را تشکيل ميدهند و از آنها ميتوان به طور مجزا و نيز در گروه ها براي آمادگي و شروع فرايند خلاقيت يا مشگل گشايي، به عنوان بسط تمرين ها، استفاده کرد؛ به تعبير ديگر بسط تمرين ها تجربه با سه نوع فعاليت استعاره اي مذکور را فراهم ميکند؛ ولي به موقعيت مسئله اي خاص مربوط نميشود و تابع مراحل متوالي نيست .
در اين مرحله از تحليل براي روشن شدن مسير لازم است به مباحثي چون رابطه رويکردهاي ياددهي- يادگيري با معرفت شناسي، تأثير معرفت شناسي بر ابعاد تعليم و تربيت و انواع معرفت پرداخت و سپس به مباحث معرفت نسبي يا مطلق ، عيني يا ذهني و نوع معرفت و مکاتب زيربنايي الگوي تدريس بديعه پردازي اشاره گردد.
يافته هاي تحليل در بخش عناصر آموزشي (معلم - شاگرد- تدريس - برنامه درسي) در الگوي تدريس بديعه پردازي حاکي از آن بود که معلم در اين الگو نقش هدايت شاگردان و دگرگون ساز را بر عهده دارد و به طور مستمر و غير محسوس در حال ارزيابي دانش آموزان خويش است .