چکیده:
مولوی از بزرگترین عارفان داستان پرداز الاب فارسی است که به قصد بیان نکات اخلاقی و
عرفانی به داستان سرایی خصوصا قصص قرآن روی آورده است.یکی از ارکان مهم داستانهای
قرآن که در مثنوی مورد استفادهی مولوی قرار گرفته است» شخصیتها و چهرههای قرآنی
خصوصا پیامبران میباشند.در مثنوی به زندگی حدود ۳۰ پیامبر اشاره شده است که در این میان
حضرت محمّد (ص) و موسی (ع) بیشترین بسامد را دارند که مولانا برداشتهای خاص مبتنی
بر اندیشههای عارفانهی خویش را در میان آنها گنجانده است .برخی از پیامبران در مثنوی
با چهرههای دگرگون حضور مییابند وقصهی زندگی آنها و عناصر مرتبط با آنان بر مذاق
عارفانهی مولانا تفسیر وتعبیر میشود؛ مثلا مولوی ابراهیم را بت شکن عاشقی میداند که
بت معشوقهای دروغین را میشکند وموسی از دیدگاه عارفانهی اومرد حقی است که با تکیه
بر عصای شریعت به دریای طریقت گام می نهد، عیسی را ولی حقّی م یداند که دم حیات بخش
او مانند نسیم بهاری بر دل و جان سالکان جامه ی حیات می پوشاند و محمّد (ص) را میوه ی
عشقی می داند که مظهر کمال و منتهای آفرینش است.
خلاصه ماشینی:
برخي از پيامبران در مثنوي با چهره هاي دگرگون حضور مييابند وقصه ي زندگي آن ها و عناصر مرتبط با آنان بر مذاق عارفانه ي مولانا تفسير وتعبير ميشود؛ مثلا مولوي ابراهيم را بت شکن عاشقي ميداند که بت معشوق هاي دروغين را ميشکند وموسي از ديدگاه عارفانه ي اومرد حقي است که با تکيه فصلنامه ي تخصصي زبان و ادبيات فارسي 120 بر عصاي شريعت به درياي طريقت گام مينهد، عيسي را ولي حقي ميداند که دم حيات بخش او مانند نسيم بهاري بر دل و جان سالکان جامه ي حيات ميپوشاند و محمد (ص ) را ميوه ي عشقي ميداند که مظهر کمال و منتهاي آفرينش است .