چکیده:
تصاویر شعری در زمینۀ عناصر اجتماعی – سیاسی از جمله تصاویری است که در دورههای مختلف رنگ و جلوه-ای متفاوت داشتهاست. مقالۀ حاضر از جایگاه تصاویر اجتماعی –سیاسی که بسامد بالایی در شعر صائب دارد، سخن میگوید؛ تصاویری که حاصل خیال دورپرداز صائب، حول عنصری واحد است که از این طریق تجربههای ذهنی و حسی خویش را به تصویر میکشد. شاعر در دورهای از ادب فارسی قرار دارد که برای دست یافتن به معنی و مضمونهای بدیع و بیگانه به ناچار نیازمند داشتن گسترۀ وسیعی از واژگان است؛ بنابراین هر عنصر و واقعهای را دست مایۀ کار و هنر خویش قرار میدهد. از آنجایی که ارتباط مستقیمی با حکومت و دربار داشته، تأثیری پذیری او از شرایط حاکم دور از انتظار نخواهد بود؛ او از نزدیک به طور ملموس و عینی با امور و وقایع اجتماعی – سیاسی در ارتباط است، او این تجربههای حسی را با تجربههای ذهنی خویش میآمیزد و تداعیهای دور و نزدیک را شکل می-دهد. و به این ترتیب مسئلۀ تأثیر و تأثر پذیری از جامعه و شرایط حاکم بر آن، در شعر او امری کاملاً طبیعی خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
مینگرد: ای سلیمان این قدر استادگی در کار نیست // میگشاید ناخن موری گره از کار ما (صائب تبریزی، 1374: ب 4/ غزل 247) من به این سرگشتگی صائب به منزل چون رسم// در بیابانی که چندین خضر سرگردان شده است (همان: ب 11/ غزل 1147) یا از طریق بازآفرینی تصاویر شعری گذشته، و دگرگون کردن ساختار آن به مضمون پردازی روی میآورد: این هستی پوچی که تو دلبستۀ آنی // موقوف به یک چشم زدن همچو حباب است (ب 3/ غزل 2119) تو غافلی وگرنه در این بحر هر حباب // سر بسته نکتهایست که هشیار خویش باش (ب11/ غزل 5042) میکشم چون موج تیغ خود ز ساحل بر فسان //گاه گاهی عنان از دست دریا میکشم (:ب12/ غزل5382) ز نقش علم رسمی ساده کن آیینۀ دل را // که از موج و حباب این آب گرد آلود میگردد (ب 4/ غزل 2842) و گاه برای دست یافتن به هدف خویش به آفرینش تصاویر میپردازد که در شعر شاعران پیشین سابقهای نداشته است: محرم زلفش نشد تا شانه پا از سر نکرد // این ره خوابیده از شبگیر بر هم میخورد (ب 8/غزل 2400) نظاره دل پر خون ز چاک سینه کلیم// بود ز رخنۀ دیوار گلستان دیدن (کلیم کاشانی، 1376: ب 9/ غزل 529) نرگس نیلوفری، مژگان زرین را ببین//چشم زرین چنگ آن غارتگر دین را ببین (صائب تبریزی،1374: ب1/ غزل 6188) همچو نقش پا ندارد بام و در ویرانهام// روزگار از بس کوته ساخت دیوار مرا (کلیم کاشانی، 1376:ب4/ غزل 14) شاعر سبک هندی تنها به تصاویر حسی و طبیعی توجه نمیکند، بلکه چون یافتن مضمونهای جدید و معنی بیگانه ویژگی عمدۀ آن سبک است، او در پی رسیدن به چنین مضامینی به هر عنصر، واقعه، حادثه؛ اعم از طبیعت و حیوان و اشیاء و امور جتماعی – سیاسی، فرهنگی و ...