چکیده:
به باور عرفان یهود و عرفان اسلامی، خدای متعال میان خود و مخلوقاتش واسطهای را قرار داده است که در متون مقدس هر دو دین اسمهای مشترکی دارند. یکی از این عناوین «حکمت» است. در این نوشتار بر اساس روش تطبیقی، مفهوم «حکمت» در عرفان یهودی و اسلام تحلیل شده است. مهمترین نوآوری این پژوهش اثبات این فرضیه است که گرچه در یهود «حِسِد» و عشق اصل حیاتبخش است و در عرفان اسلامی نیز حرکت حبّی همان نقش را دارد، اما در هر دو عرفان، پیش از حبّ الهی که باعث تجلی مظاهر شده است، حکمت (حوخمه) نقشآفرین بوده است؛ لذا این شبهه کلامی که اگر خدا همیشه محبّ و در عینِحال، قادر است، پس باید از ازل مخلوق میداشته، در عرفان قبالا و عرفان اسلامی اینگونه پاسخ داده میشود که خدا، مقدم بر حبّ ذاتی، حکیم است و حکمت اوست که حبّش را به جریان میاندازد.
According to Jewish mysticism and Islamic mysticism, God Almighty has placed a mediator between himself and his creatures, who have common names in the sacred texts of both religions. One of them is "Wisdom". In this article, based on the comparative method, the concept of "wisdom" in Jewish mysticism and Islam is analyzed. The most important innovation of this research is to prove the hypothesis that although in Judaism "hesed" and love are the life-giving principles and in Islamic mysticism the movement of love has the same role, but in both mysticisms, before the divine love that has manifested manifestations. Wisdom has played a role. Therefore, the theological doubt that if God is always loving and at the same time capable, then he should have creation from eternity, is answered in Qabalah mysticism and Islamic mysticism in such a way that God, prior to intrinsic love, is wise and is His wisdom. Which pours out his love.
خلاصه ماشینی:
ir مقدمه واسطۀ فیض در عرفان اسلامی و یهودی ذاتاً غیر از خداسـت و از ابتـدای آفـرینش و در سیر نزول مقام وساطت به او تفویض شده است ؛ بنابراین ، کارکردی فراتر از واسطه گـری «بودهی ستوه ها» در عرفان بودایی دارد که بعد از اتمام قوس صعود خود، علی رغم نجـات از حلقۀ سمساره ، مشفقانه به سوی مخلوقات بازمی گردند تـا آنهـا را بـه روشـن شـدگی رسانده و نجات دهند.
». مسئلۀ این تحقیق بررسی مفهوم حکمت و نوع کـارکرد حکیمانـه واسـطۀ فـیض در رابطۀ خدا و مظاهر الهی در عرفان یهودی و اسلامی است و از خلال ایـن بررسـی اسـت که به پاسخ این سؤال دست خواهد یافت که چرا حکمت به عنوانِ اسم یـا ابـزاری بـرای واسطۀ فیض قلمداد شده است و حکمـت در عرفـان یهـود و اسـلام چـه بـار معنـایی و 1 مفهومی دارد.
خداوند مرا مبدأ طریق خود داشت * قبـل از اعمـال خویش از ازل*من از ازل برقرار بودم* از ابتداء پیش از بودن جهان * هنگامی که لجّه ها نبود، من مولود شدم* وقتی که چشمه های پر از آب وجود نداشت * قبل از آنگاه کوه هـا بر پا شود* پیش از تلّها مولود گردیدم* چون زمین و صحراها را هنوز نسـاخته بـود* و نه اول غبار ربع مسکون را* وقتی که او آسمان را مستحکم ساخت مـن آنجـا بـودم* و هنگامی که دایره را بر سطح لجّه قرار داد» (امثال سلیمان نبی ٨:١٣ الی ٨:٢٦) در عرفان اسلامی نیز ابن عربی ، در توضیح آیۀ «وَ ماُ ننَزُِّلهُ إِلاَِّ بقَدَرٍ مَعْلُـومٍ » مـی گویـد: «این نزول بر اساس اندازه معلوم ، بر اساس اسم حکیم از میان اسماء الهی است .