چکیده:
عموم صاحبنظران فمنیست معتقدند همان طور که تفاوتهای زبان زنانه و مردانه در گفتار افراد وجود دارد، در نوشتار آنها نیز نمود پیدا میکند. هدف مقالۀ حاضر، بررسی تاثیر جنسیت بر زبان فریبا وفی به هنگام کاربرد تشبیه است. بنابراین شش مورد از آثار فریبا وفی، انتخاب و تاثیر جنسیت بر تشبیهات او کاویده شده است. این بررسی شامل «انواع جنسیت زدگی زبانی در رکن مشبه و مشبه به»، «نوع و کیفیت تشبیهات نویسنده در مورد مردان داستان»، و «نمود بدن» در این آثار است. یافتهها نشان میدهد که فریبا وفی یک نمونۀ مثالی خوب از تفسیر فمنیستی از جهان پیرامون خود است و با تاثیرپذیری از جنسیت، تلاش کرده به هنگام ساخت تشبیه، نقش خود را به عنوان راوی آگاهی دهنده در این زمینه به مخاطب بقبولاند. در واقع، ساخت تشبیه توسط فریبا وفی، یکی از شیوههای بیان است که توسط زبان زنانۀ او ایجاد شده است. این جنسیت گرایی در رکن «مشبه به» بیشتر از «مشبه» به چشم میخورد. وفی عموما این تشبیهات جنسیتی را برای القای احساسات دنیای زنانهاش به کار برده است. تصویری که وی در این تشبیهات از مردان به دست میدهد؛ بیانگر فاصلۀ عاطفی خاص و روانی زنان داستان با مردانشان است. بدن زنانه، دلالت مستقیم و صریح ندارد.
The general feminist scholars believe that, as the differences in the language of feminine and masculine language are in the speech, it also appears in the writings. The purpose of this article is to investigate the effect of gender on the language of Fryba Vafi during the application of simile. So, six of Fariba vafi's works, choice and effects of gender on his simile have been studied. This review includes "Types of linguistic gender in the simile," "The type and quality of the author's simile about the story's men," and "body images" in these works. The findings show that Fariba vafi is a good example of a feminist interpretation of the world around him and, with the influence of gender, has tried to make his role as an enlightening narrator in this context when making likeness. . Indeed, the fabrication of likeness by Fariba vafi is one of the modes of expression created by his feminine language. This gender-specificity is more in line with the "moshabah" than "moshaba beh". vafi has generally used this gender simulation to inspire his female world. The image he gives men in this simile represents the specific emotional and psychological distances of women story with their men. The female body does not imply direct and explicit.
خلاصه ماشینی:
يافته ها نشان ميدهد که فريبا وفي يک نمونۀ مثالي خوب از تفسير فمنيستي از جهان پيرامون خود است وبا تأثيرپذيري از جنسيت ، تلاش کرده به هنگام ساخت تشبيه ، نقش خود را به عنوان راوي آگاهيدهنده در اين زمينه به مخاطب بقبولاند.
از اين رو ميتوان گفت که بحث و بررسي دربارة موضوع تجربۀ زباني متفاوت زنان با مردان، زمينه ساز شکل گيري رويکردهاي مختلف مطالعاتي در زمينۀ پيوند زبان و جنسيت شده است و درست به همين دليل در حيطۀ مطالعات زبانشناسي و ادبيات، بررسي ادبيات معاصر ايران از اين ديدگاه، ضروري به نظر مي - رسد.
از جمله ديگر پژوهش هاي مرتبط با موضوع مقالۀ حاضر، مي - توان به مقالۀ «تأثير جنسيت بر زبان زنان معاصر» قدسيه رضوانيان و سروناز ملک (١٣٩٢)، «نگرشي بر زبان زنانه در ادبيات دفاع مقدس» محمد طالبي (١٣٩٤)، «رمان واقعيت و جنسيت » علي محرابي (١٣٩٤)، «سبک زنانه در خاطرات تاجالسلطنه » فاطمه رضوي (١٣٩٣) و مقالۀ «هويت زنانه در مجموعه داستانهاي وقتي ميخنديم از فريبا وفي با رويکرد تحليل انتقادي گفتمان فرکلاف» کلثوم قرباني جويباري (١٣٩٤) اشاره کرد.
اکثر اين پژوهش ها با پذيرش تفاوت بين کاربرد زنانۀ زبان با کاربرد مردانۀ آن، به اين مهم توجه نمودهاند که در ادبيات معاصر ايران زنان و بعضا مردان، قرائت هاي دوگانه اي از جهان پيرامون خود ارائه دادهاند و زبان زنانه براي نويسندگان و سرايندگان معاصر، ابزاري براي ساخت هويت بوده است .