چکیده:
تمامی مردم جامعه اسلامی نیازمند رجوع به عالم دینی هستند، این عالمان در صورتی که از اجتهاد مطلق برخوردار باشند با فرض دارا بودن سایر شرایط، امکان جواز رجوع به چنین عالمی محل اجماع فقیهان است، اما با وجود اجتهاد مطلق، آیا امکان تقلید از مجتهد متجزی از منظر فقه استدلالی وجود دارد یا خیر؟ در این زمینه، سه قول اصلی میان فقیهان امامیه وجود دارد، دیدگاه اول اجتهاد مطلق را در مرجعیت شرط میداند. برخی دیگر بیان میدارند اجتهاد متجزی به نحو مطلق کفایت میکند و دیدگاه سوم قائل است که در حالت عدم دسترسی به مجتهد مطلق، تقلید از مجتهد متجزی جایز است. یافتههای این پژوهش که به شیوه توصیفی، تحلیلی صورت گرفته است با استناد به سیره عقلا و آیه 122 سوره توبه و با توجه به مناقشاتی که به ادله لزوم اشتراط اجتهاد مطلق در مرجع تقلید، وارد میگردد، اثبات میکند که امکان تقلید از مجتهد متجزی به نحو مطلق وجود دارد، لذا قول دوم بر دو قول دیگر رجحان دارد.
All the people of the Islamic society need to refer to the religious world, these scholars in
If they have absolute ijtihad, it is possible, assuming that they have other conditions
The permission to refer to such a world is the place of consensus of the jurists, but in spite of absolute ijtihad,
Is it possible to imitate a separate mujtahid from the point of view of reasoning jurisprudence or not? in this
Background: There are three main sayings among Imami jurists, the first view of absolute ijtihad
Knows the condition in the authority. Others express absolute ijtihad
It suffices and the third view is that in the case of lack of access to the mujtahid
Absolutely, imitation of a separate mujtahid is permissible. The findings of this study are as follows
A descriptive, analytical analysis has been made based on the Sira of the Wise and verse 211 of Surah Tawbah
And according to the disputes that arise due to the necessity of the condition of absolute ijtihad in the authority of imitation,
Proves that it is absolutely possible to imitate a separate mujtahid,
Therefore, the second promise is preferable to the other two.
خلاصه ماشینی:
بازپژوهي ادله فقهي تقليد از مجتهد متجزي سيد محمد مهدي صابر محمد رضا کيخا علي تولايي چکيده تمامي مردم جامعه اسلامي نيازمند رجوع به عالم ديني هستند، اين عالمان در صورتي که از اجتهاد مطلق برخوردار باشند با فرض دارا بودن ساير شرايط ، امکان جواز رجوع به چنين عالمي محل اجماع فقيهان است ، اما با وجود اجتهاد مطلق ، آيا امکان تقليد از مجتهد متجزي از منظر فقه استدلالي وجود دارد يا خير؟ در اين زمينه ، سه قول اصلي ميان فقيهان اماميه وجود دارد، ديدگاه اول اجتهاد مطلق را در مرجعيت شرط ميداند.
يافته هاي اين پژوهش که به شيوه توصيفي، تحليلي صورت گرفته است با استناد به سيره عقلا و آيه ١٢٢ سوره توبه و با توجه به مناقشاتي که به ادله لزوم اشتراط اجتهاد مطلق در مرجع تقليد، وارد ميگردد، اثبات ميکند که امکان تقليد از مجتهد متجزي به نحو مطلق وجود دارد، لذا قول دوم بر دو قول ديگر رجحان دارد.
دسته ٨٣ اول معناي عرفي اهل الذکر را مجتهد مطلق ميداند و دسته دوم قائل است که اهل الذکر، ظهور عرفي در اعمّ از مجتهد مطلق و غير مطلق دارد، لذا اين استدلال کافي نيست ، اما قسمت دوم استدلال بر لزوم اجتهاد مطلق به آيه ٤٣ سوره نحل بيان ميکند که اگر مقلدين به مجتهد متجزي رجوع کنند با توجه به اينکه اگر نميدانند از اهل ذکر سؤال کنند، عقل با توجه به قاعده اشتغال حکم ميکند که امکان دارد هنوز ذمه مقلدين مشغول باشد، زيرا از عمل به مورد کامل پرهيز کرده اند و به مورد ناقص عمل نموده اند.