چکیده:
هدف: دانشجویان از اقشار مستعد و برگزیده جامعه و سازندگان آینده کشور خویش هستند و سطح سلامت و بهزیستی روانشناختی آنها تاثیر بسزایی در یادگیری و افزایش آگاهی علمی و موفقیت تحصیلیشان خواهد داشت. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی براساس رویدادهای منفی زندگی و ذهنآگاهی با میانجیگری سبکهای مقابلهای در میان دانشجویان بود. روش: نوع تحقیق حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بودند که 365 نفر از آنان به روش نمونهگیری خوشهای مشارکت کردند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامههای رویدادهای منفی زندگی، ذهنآگاهی، سبکهای مقابلهای و بهزیستی روانشناختی استفاده شد. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تاییدی مورد تایید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد تاثیر رویدادهای منفی زندگی بر سبک مساله مدار (01/ 0>P) و بهزیستی روانشناختی (05/ 0>P) منفی و معنادار است. تاثیر ذهنآگاهی بر سبک مسالهمدار و بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار است (01/ 0>P). تاثیر سبک مساله مدار بر بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار است (01/ 0>P) اما تاثیر سبک هیجانمدار و سبک اجتنابی بر بهزیستی روانشناختی معنادار نیست. نقش میانجی سبک مقابلهای مسالهمدار در تاثیر رویدادهای منفی زندگی و ذهنآگاهی بر بهزیستی روانشناختی معنیدار است (01/ 0>P).نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده در بین دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی از برازش مناسبی برخوردار است و نقش متغیرهای رویدادهای منفی زندگی، ذهنآگاهی و سبک مسالهمدار در بهزیستی روانشناختی را مورد تایید قرار داد.
Aim: Students are one of the most talented and promising segments of society and future builders of their country, and their level of health and psychological well-being will have a significant impact on learning and increasing their scientific awareness and academic success. Therefore, the purpose of this study was to investigate a structural model of psychological well-being based on negative life events and mindfulness with emphasis on the mediating role of coping styles. Methods: The method of conducting the present study was descriptive correlational of structurequational type. The statistical population of the study were the undergraduate students of Shahid Beheshti University in Tehran, 365 of whom participated through cluster sampling. They responded to questionnaires on negative life events, mindfulness, coping styles, and psychological well-being. The reliability and validity of the instruments were confirmed using Cronbachchr('39')s alpha coefficient and confirmatory factor analysis. To analyze the data, structural equation method was used with Amos software. Results: The results showed that the effect of negative life events on the problem-oriented style and psychological well-being is negative and significant. The effect of mindfulness on the problem-oriented style and psychological well-being is positive and significant. The effect of problem-oriented style on psychological well-being is positive and significant. The mediating role of problem-focused coping style in the relationship between negative life events and mindfulness with psychological well-being is meaningful Conclusion: The results showed that the model presented among the students of Shahid Beheshti University has a good fit and confirmed the role of the variables of negative life events, mindfulness and problem-oriented coping style in psychological well-being.
خلاصه ماشینی:
بنابراين ، هدف تحقيق حاضر بررسي مدل ساختاري بهزيستي روان شناختي براساس رويدادهاي منفي زندگي و ذهن آگاهي با ميانجيگري سبک هاي مقابله اي در ميان دانشجويان بود.
نقش ميانجي سبک مقابله اي مسأله مدار در تأثير رويدادهاي منفي زندگي و ذهن آگاهي بر بهزيستي روان شناختي معنيدار است )١.
نتيجه |گيري: نتايج نشان داد که مدل ارائه شده در بين دانشجويان دانشگاه شهيدبهشتي از برازش مناسبي برخوردار است و نقش متغيرهاي رويدادهاي منفي زندگي، ذهن آگاهي و سبک مسأله مدار در بهزيستي روان شناختي را مورد تأييد قرار داد.
در نتيجه ، در تحقيق حاضر به تدوين مدل ساختاري بهزيستي روانشناختي براساس رويدادهاي منفي زندگي و ذهن آگاهي با ميانجيگري سبک هاي مقابله اي پرداخته ميشود.
در زمينه ارتباط بين ذهن آگاهي و رويدادهاي منفي زندگي با بهزيستي روان شناختي ، سبک هاي مقابله اي ممکن است به عنوان متغير ميانجي ايفاي نقش کند.
بنابراين با توجه به آنچه بيان شد مسأله اصلي تحقيق اين است که آيا رويدادهاي منفي زندگي و ذهن آگاهي با بهزيستي روان شناختي مبتني بر ميانجيگري سبک هاي مقابله اي رابط ه دارند؟ با توجه به ادبيات نظ ري و پژوهشي مدل مفهومي پژوهش در شکل ١ترسيم شده است .
مط ابق با پژوهشهاي موحدي، محمدخاني، حسني و مقدسين )١٣٩٧(؛ سيدطبايي، رحمتينژاد، محمدي و اعتماد )١٣٩٦(؛ عبيد و دائو )١٥•٢(؛ مالکوچ و يالچين )١٥•٢( و هانسن ، وانسلف ، ولاين ، هايز، اسچون و پيترز )١٥•٢( فرض ميشود سبک هاي مقابله اي در ارتباط بين ذهن آگاهي و رويدادهاي منفي زندگي با بهزيستي روان شناختي در ميان دانشجويان دوره کارشناسي دانشگاه شهيد بهشتي نقش ميانجي دارد.