چکیده:
ایجاد ارتباط معنایی میان مفاهیم موجود در متون میتواند راهحلی در بازنمانی هرچه بیشتر و دقیقتر محتوای متون، در کنار شیوههای مرسوم نمایهسازی باشد. ترسیم شبکههای معنایی گامی در این راه است. این شبکهها، نقش یک زبان صوری را برای بیان خصوصیات بازی میکنند و در بازیابی اطلاعات کاربرد دارند. این پژوهش تلاش کرده است تا با پرداختن به یک نمونه از ارزشمندترین آثار قدیمی ایران، غزلهای حافظ، شبکههای معنایی تلمیحات در اشعار او را ترسیم نماید. روش پژوهش ترکیبی است: روش تحلیل محتوای کمّی برای تعیین فراونی مفاهیم اصلی و فرعی اشعار و تحلیل محتوای کیفی شامل استخراج معنای ابیات، دستهبندی مفاهیم و ایجاد رابطه میان آنها و ترسیم شبکۀ معنایی. عناصر مربوط به تلمیحات در سطح و لایۀ زیرین ابیات 250غزل حافظ در 6 شرح پراستناد، با در نظر گرفتن وجود اشتراک میان حداقل دو شرح از شش شرح، انتخاب شدند. یافتهها نشان میدهد، در ابیات جامعۀ پژوهش تعداد 221 تلمیح (نزدیک به 56درصد لفظی و بیش از 44درصد ضمنی) وجود دارد. قرآن و پیامبران، پربسامدترین مقوله و 3زیرمقولۀ "حضرت آدم(ع)"، "حضرت سلیمان(ع)" و "شاه شجاع" پربسامدترین عناصر فرعی شعر حافظ در حوزۀ تلمیحات هستند. تسهیل بازیابی اشعار مهمترین کاربرد این شبکهها است. در واقع کاربر با جستجو در این شبکهها، میتواند: الف)به ابیات حاوی موضوع مورد نیاز خود دست یابد؛ ب)جایگاه موضوع خود را در کل موضوعات مشاهده کند و ج) ارتباط موضوع را با موضوعهای دیگر و در نتیجه با اشعار دیگر مشاهده کند.
Semantic relationship among existing concepts in a text can be a solution for better and more precise representation of its content. in addition to common indexing methods. Semantic networks are a pace in this way. In this research, we have attempted to extract the concepts related to the Allusions (Talmihat) in Hafez’s sonnets from six most frequently cited commentaries. The implied and literal meanings are extracted and separated subsequently, they are categorized in order to create connection among them and to draw their semantic networks. This effort improves retrieval in Hafez’s poetry based on audience needs. quantitative and qualitative content analysis are employed here. Quantitative content analysis is used to determine the frequency of concepts. Qualitative content analysis is employed to obtain the meanings of verses and to determine the implied and verbal meanings, and explore relationship among concepts, Both has served to draw a semantic network. The concepts and their relationship between them were identified and two semantic networks were drawn. With this contrivance, the distance and proximity of the main node (Hafez) and from each other, and also the number of poems belonging to concept were determined. Thus, tangible understanding of allusions in the poems of Hafez becomes possibleand systematic and, to some extent hierarchical relationship among them can be visualized. Facilitating retrieval is the most important using the semantic networks. Ssearching in these networks: users can 1) find the poems that they need 2) view the position of the subject throughout networks and 3) distinguish relationship among subjects in respect with other diagnoses.
خلاصه ماشینی:
اشعار حافظ يکي از متوني است که در بسياري از منابع ، بر وجود اين ارتباط معنايي و انسجام و پيوستگي آن به شيوه هاي گوناگون تأکيد شده است ، از جمله : امر قطعي پيونـد در ديـوان حـافظ (مسکوب ١٣٥٧، ٨)، ربط نهاني عرفاني در ميان مضـمون هـاي شـعري او (اسـلامي ندوشـن ١٣٦٧، ٥٢٩)، گفتمان چيره بر زبان و ذهنّيت حـافظ (آشـوري ١٣٧٩، ٢٦)، امتـداد و گسـترش تفکـرات و انديشه هاي ثابت او همچون اجزاي يک مينياتور در کلّ ديوان (رستگار فسايي ١٣٨٠، ٣٠)، ساختار منسجم و اتحاد معنايي اشعار (عبـدالهي ١٣٨٤، ٥٧ و٦١ و ٦٢) و وجـود شـبکۀ منسـجم و بازتابنـدة جهان بيني رندانۀ او (علوي مقدم ١٣٨٩، ٧٤).
در اين پژوهش ، تلاش شده است ، از طريق شناسايي ، استخراج ، مقوله بندي مفاهيمِ مـرتبط بـا تلميح در ظاهر و نهان اشعار، و در نهايت ، بـا ايجـاد ارتبـاط ميـان آنهـا شـبکۀ معنـايي تلميحـات بـا هرگونه روابط قابل تصور را ترسيم و به دو پرسش زير پاسخ داده شود: ١) مفاهيم اصلي ، فرعـي ، و کليدي غزل هاي حافظ به طور کلي و به تفکيکِ معاني ضمني و لفظي در حوزة تلميحات کدامند؟ ٢) شبکه هاي معناييِ حاصل از رابطه هاي ميان مفاهيم اصلي و فرعي مربوط بـه ايـن حـوزه چگونـه است ؟ لازم به ذکر است که مهم ترين دشواري اين پـژوهش ، عـدم يکدسـتي و انسـجام معنـا و نيـز نگارش هاي متفاوت در ٦ شرح بود، به طوري که گاه براي به دست آوردن اشتراکات يک غـزل يـا حتي يک بيت و اطمينان از درستي آنها، ساعت ها وقت صرف مي شد.