چکیده:
مسئله اصلی پژوهش حاضر انطباق فراز «یا مَن دلّ علی ذاته بِذاته» در دعای صباح با تقریرهای مختلف برهان صدیقین است. با روش توصیفی ـ تحلیلی مهمترین این تقریرها مورد بررسی قرار گرفته شده و یافتههای این تحقیق نشان میدهد تنها میتوان براساس تقریر علامه طباطبایی ادعا کرد که این فراز اشاره بر برهان صدیقین دارد. در این تقریر از اصل وجود واقعیت به وجوب آن نایل آمده و از طریق لوازم همین وجود، وجوب خدا اثبات میشود و به نظر میرسد این همان دلالت ذات بر ذاتی است که امام علی× در دعای صباح به آن اشاره فرمودند. اما بر اساس تقریر ابن سینا و ملاصدرا این فراز از دعا مصداق برهان صدیقین نیست. در تقریر ابن سینا امکان ماهوی مأخوذ است و از استحاله دور و تسلسل کمک گرفته شده و در تقریر ملاصدرا از اصول فلسفی مانند اصالت و تشکیک وجود و ربط علّی استفاده شده که در هر دو تقریر از غیر ذات حق برای اثبات وجوب حق کمک گرفته شده است.
The main issue of the present study is the conformity of "Yā man dalla `alā dhātihi bi dhātih" as mentioned in Du`aʿi sabāḥ with different expositions of the Siddiqin proof. The most important exposition has been examined by descriptive-analytical method; the findings of this research show that it can only be claimed based on Allameh Tabatabai`s exposition that this sentence refers to the Siddiqin proof. In this account, the necessity of existence has been based on the originality of existence and following this Divine necessity has been proved and it seems that this is the same meaning meant by Imam Ali (as) in the above mentioned sentence. But according to Ibn Sina and Mulla Sadra`s statements, this sentence may not be counted as an example of the Siddiqin proof. What meant by Ibn Sinachr('39')s is imkāni māhuwi and impossibility of circle or unlimited chain of causes and the caused have been used by him, and in Mulla Sadrachr('39')s, philosophical principles such as originality and analogical state of existence and causal relation are used. In both expositions, the existence of God is relied on something other than Itself.
Keywords
Ṣiddiqin Proof, Dilālati Dhāt bar Dhāt, Du`aʿi Ṣabāḥ, Ibn Sina, Mulla Sadra, Allama Tabatabai.
خلاصه ماشینی:
سؤال اين است كه نوع دلالت يادشده در اين فراز چگونه است و آيا بر برهان صديقين دلالت دارد يا خير؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، براساس كدام تقرير چنين ادعايي ميتوان داشت؟ تقريري كه ابنسينا براي برهان صديقين ارائه كرده ميتواند تبيينكننده اين فراز باشد يا برهاني كه در حكمت متعاليه و تابعان آن تبيين شده است؟ با بررسي مقدمات برهان صديقين در تقرير ابنسينا، ملاصدرا و علامه طباطبايي، روشن ميشود كه تنها تقرير علامه طباطبايي ميتواند به بهترين نحو فراز پيشگفته از دعاي شريف صباح را افاده كند كه در اين مقاله به آن پرداخته ميشود.
آيا كافي نيست كه خود پروردگارت شاهد بر هر چيزي است؟ نارساييهاي موجود در راههاي آفاقي و انفسي و توصيف صديقين به كساني كه از خدا به خدا ميرسند، فلاسفه الهي را بر آن داشت تا راهي را بيابند كه در آن وجود واجب از طريق حقيقت وجود اثبات شود و در اين راه تلاش كردهاند كه از كمترين مقدمات كمك بگيرند و از دور و تسلسل و صفات معلول و آثار افعال الهي بهره نبرند كه از آن به برهان صديقين تعبير ميكنند و آن را يكي از محكمترين و شريفترين براهين اثبات حق تعالي و راههاي معرفت ربوبي ميدانند كه در آن مقصد و مقصود يكي است.
درواقع او ابتدا وجود را به اعلا مرتبه و داراي افراد متعدد تقسيم ميكند كه مراتبِ پايينتر، معلول اويند و به وجود خارجي موجود هستند و برخي كمالات را ندارند كه اگر صرفاً اين نوع از بيان صدرا ملاحظه شود برهان او همچون برهان ابنسينا صديقين نيست چراكه امكان اين وجود دارد كه ما از اين مراتب هستي آغاز كرده و به اعليمرتبه برسيم كه دراينصورت رسيدن ذات به ذات نبوده و نميتواند شاهد بر مدعاي ما باشد.