چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش قانون الهی در حیات سیاسی انسانها در کلام سیاسی آیتالله خامنهای است.روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که قانون الهی در سه ساحت تکوینی، تشریعی و قراردادی مبنای شکلگیری و تداوم نظام اجتماعی و نظم سیاسی است. در حالی که قوانین تکوینی و فطری تحت اراده و ربوبیت الهی بوده و از طریق عقل و وحی قابل فهم و استنباط است. قوانین قراردادی هم در سایه شریعت قابل حصول میباشد. قانون الهی از منظر کلام سیاسی با رعایت مصالح و مفاسد واقعی بشر، در یک قوس نزولی از مبدأ آفرینش و خالق انسانها، معطوف به واقعیتهای اجتماعی و مناسبات سیاسی، جعل و انشاء میشود. ویژگی برجسته چنین قوانینی در «فلسفه قانون» است که معطوف به نظمبخشی، عدلگستری، توجه به مصالح و مفاسد اجتماعی و جهتدهی به ارزشهای معنوی میباشد که در راستای اهداف آفرینش انسان و تنظیم تعاملات و پیوندهای انسانی، تأمین حقوق، آزادیها و سعادت انسان در سایه حاکمیت الهی است.
The purpose of the present study is to explore the role of divine law in the political life of humans based on the political words of Ayatullah Khaminiyi. The method of study is descriptive analysis and the results showed that the divine law in Takwini (evolutionary), Tashri’i (legislative), and conventional domains is the basis for the formation and sustenance of social system and political order while Takwini (evolutionary) and Fitri (natural) laws are under the control of Godly will and divinity and can be perceived by ration and revelation. Conventional laws are also obtainable in the light of religion. The divine law from political perspective and with respect to human’s true interests and corruptions, is written in a hierarchy from the source of creation and humans’ creator to social realities and political relations. The salient feature of laws is in the “philosophy of law” that has the tendency to order, justice, paying attention to social interests and corruptions, and directing spiritual values in line with the purpose of human creation, and arrangement of human transactions and relations as well as providing their rights, freedom, and prosperity in the light of divine governance.
خلاصه ماشینی:
نظر به اینکه هر مکتب و مرام سیاسی، مهمترین مدعیات خویش برای اداره حیات سیاسی انسانها را در قالب یک مجموعه آرمانها، برنامهها و دستورالعملهایی به نام «قانون» ارائه میدهد، مهمترین پرسش تحقیق حاضر آن است که اسلام و منابع اسلامی در قرائت آیتالله خامنهای، پیرامون شکلگیری و تداوم نظام اجتماعی و نظم سیاسی، چه قانونی را ارائه داده است؟ کنکاش در ارائه پاسخی منطقی و واقعی، نگارنده را به آزمون مفروضات تاریخی سهگانهای کشاند تا روشن کند که قانون زندگی سیاسی در اسلام، صرفاً به صورت تکوینی در نظام طبیعت و آفرینش قرار داده نشده است تا برای کشف و فهم آن به یک «فلسفه سیاسی» نظیر سنّت یونانی متوسل شود و از سوی دیگر تنها از مجرای تشریع شریعت نیست تا چونان قرون وسطائیان عقلگریز به منقولات متکی باشد.
در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» که از آثار تفسیری و کلامی آیتالله خامنهای است، نقش خداوند را در جعل انواع قوانین تکوینی و تشریعی در عرصه جهانبینی، ایدئولوژی، عبادت الهی و نفی عبودیت غیر خدا، نفی طبقات اجتماعی و آثار روانی توحید بر جامعه انسانی بیان کرده است (همان، 1354: ص33-57).
7. نتیجهگیری از آنچه در باب تعریف، ویژگیها و فلسفه قانون بیان شد، این مهم حاصل گردید که قوانین الهی در ساحت کلام سیاسی آیتالله خامنهای، همه برای تنظیم و ساماندهی به زندگی اجتماعی انسان بهمثابه «خلیفه الله» است که ایشان از آن به «منطق زندگی اجتماعی» یاد میکنند.