چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله خانواده درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش رضایت
زناشویی در مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره آموزش و پرورش ناحیه یک کرج بود. طرح پژوهش نیمه
آزمایشی از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود که در آن از دو گروه گواه و گروه مورد
مداخله استفاده شده است. جامعه آماری، زوجهایی را که به منظور حل تعارضات زناشویی به مرکز
مشاوره آموزش و پرورش ناحیه یک کرج مراجعه کرده بودند که از بین آنها با روش در دسترس ٣٠
زوج به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی بین دو گروه گواه و مورد مداخله آموزش خانواده، قرار
گرفتند. برای گروه مورد مداخله در طول ٨ جلسه ٩٠ دقیقهای رویکرد مبتنی بر ذهن آگاهی اجرا شد. ابزار
مورد استفاده در این پژوهش فرم کوتاه ٤٧ سوالی پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ بود که شامل خرده
مقیاسهای: تحریف آرمانی، رضایت زناشویی، مسائل شخصیتی، ارتباط زناشویی، حل تعارض، مدیریت
مالی، فعالیتهای اوقات فراغت، رابطه جنسی، فرزندپروری، خانواده و دوستان، نقشهای مساوات طلبی و
جهتگیری مذهبی میباشد. از آزمون تحلیل کوواریانس جهت بررسی فرضیههای پژوهش استفاده شد.
نتایج نشان داد، خانواده درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تاثیر معناداری بر روی همه مولفههای رضایت
زناشویی داشته و موجب افزایش آن نسبت به گروه کنترل شده است.
خلاصه ماشینی:
com چکيده هدف از پژوهش حاضر بررسي اثربخشي مداخله خانواده درماني مبتني بر ذهن آگاهي بر افزايش رضايت زناشويي در مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره آموزش و پرورش ناحيه يک کرج بود.
ابزار مورد استفاده در اين پژوهش فرم کوتاه ٤٧ سؤالي پرسشنامه رضايت زناشويي انريچ بود که شامل خرده مقياس هاي: تحريف آرماني، رضايت زناشويي، مسائل شخصيتي، ارتباط زناشويي، حل تعارض ، مديريت مالي، فعاليت هاي اوقات فراغت ، رابطه جنسي، فرزندپروري، خانواده و دوستان ، نقش هاي مساوات طلبي و جهت گيري مذهبي ميباشد.
نتايج نشان داد، خانواده درماني مبتني بر ذهن آگاهي تاثير معناداري بر روي همه مولفه هاي رضايت زناشويي داشته و موجب افزايش آن نسبت به گروه کنترل شده است .
واژه هايکليدي: رضايت زناشويي، ذهن آگاهي، خانواده درماني ٢ / مطالعات روانشناسي و علوم تربيتي، سال چهارم ، شماره بيست و ششم ، تابستان ١٤٠٠ * * * * * ١- مقدمه ازدواج رابطه اي مبتني بر بردباري بين زوجين است و کيفيت روابط بين آنها مبناي رضايت زناشويي است ، رضايت زناشويي با همه ابعاد آن شامل اعتماد، امنيت و ثبات ، عشق ، حمايت دوجانبه و فداکاري (جوا و باتي ،١ ٢٠٠٦) به عنوان تجربه ذهني شادکامي و خرسندي شخصي در روابط زناشويي (گريف ،٢ ٢٠١٦) تعريف و از عوامل تعيين کننده کارکردهاي سالم در خانواده محسوب ميشود (موسوي، ١٣٩٨).
نتايج به دست آمده در اين راستا نشان داد خانواده درماني مبتني بر ذهن آگاهي تاثير معناداري بر روي همه مولفه هاي رضايت زناشويي داشته و موجب افزايش آن نسبت به گروه کنترل شده است .