چکیده:
انوری ابیوردی و ظهیرالدین فاریابی دو تن از نام آورترین سخنوران تاریخ شعر فارسی هستند. این دو تأثیر اساسی و عمدهای در غزل فارسی داشتهاند. این مقاله، جُستاری دربارۀ مهمترین جلوههای موسیقی شعر، در غزلهای این دو شاعر گرانمایه است. در این مقاله که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی انجام شده، پس از ذکر مقدمهای پیرامون این دو سخنور در تحوّل و اعتلای غزل، به بررسی موسیقی درونی (بدیع لفظی) در غزلهای آنها پرداخته و همراه با ارایۀ نمودارها و تحلیل آمارها به این نتایج رسیده است که هر دو شاعر از موسیقی درونی در القای مفهوم و تأثیرگذاری بر مخاطب بهره بردهاند. ظهیر فاریابی با توجه به تعداد کم غزلهای خود بهخوبی توانسته با بهرهگیری از ویژگیها و جنبههای موسیقایی آرایهها و متناسب با حال مخاطب در ظهور و بروز جنبههای تقویت موسیقی کلام و معنا آفرینی، استادی و مهارت خود را نمایان کند؛ بهطوریکه در این بخش صناعاتی همچون: واجآرایی، تکرار و جناس تام، بیشترین نقش را در موسیقی درونی غزلهای او ایفا میکنند. انوری نیز از این نوع موسیقی بسیار بهرهمند شده و در این بخش بهخصوص در واجآرایی، جناس و تکرار بسیار موفقتر از ظهیر عمل کرده است. در نگاهی کُلی، هر دو شاعر در بهرهمندی هم زمان متکلم، متن و مخاطب در ارزشگذاری صنایع بدیعی نقش مهم و اساسی داشتهاند.
Anvari and Zahir al-Din Faryabi are two of the most influential Poets in the history of Persian poetry. These two have had a major impact on Persian lyrical poetry. This article is a research on the most important manifestations of poetic music in the sonnets of these two poets. After providing an introduction to these two poets influence on the evolution and promotion of Ghazal, in a descriptive-analytical manner, the article explores the inner music (verbal novelty) in their sonnets presenting diagrams. The analysis of statistics has suggested these results: both poets have used internal music in inducing concepts and influencing the audience. Despite composing only a small number of lyric poems, Zahir Faryabi has been able to take advantage of the musical features of literary figures as well as of the mood of the audience to contribute to the promotion of musicality in language. Figures like alliteration, repetition, and perfect pun are of highest importance in creating verbal musicality.. Anvari also benefits a lot from this type of music. He has become more successful than Zahir in this field, especially in use of pun, alliteration and repetition. In general, both poets have played an important and fundamental role in promoting novel figures in their simultaneous reliance on the speaker, the text and the audience.
خلاصه ماشینی:
از بررسي جلؤە جناس ناقص : «و آن اختلاف در مصوت کوتـاه دو کلمـۀ هـم هجـا و هم واک است » (شميسا، ١٣٧٤: ٦٠) در غزليات اين دو شاعر درمييـابيم کـه ظهيـر فاريـابي متأسفانه در هيچ يک از غزليات خود، از اين نوع جناس استفاده نکرده است و انوري نيـز از بين غزليات خود تنها در ٣ غزل و به ميزان ٠/٩٣ درصـد از ايـن جنـاس بهـره بـرده و او نيـز هيچ گونه موفقيتي در اين زمينه به دست نياورده اسـت ؛ چراکـه «فريـب مخاطـب »، ويژگـي مهم اين جناس است و از طرفي شکل مشترک واژه هاي به کار رفته ميتوانسته بـر موسـيقي کلام هم بيفزايد: مهــــر مهــــر تــــو بــــر نگــــين دلســــت تـــــاج عهـــــد تـــــو بـــــر ســـــر جـــــانم (انوري، ١٣٨٩: ٤٦٥) در مثال بالا، انوري به خوبي توانسته در تقويت موسيقي کلام ، ايجـاد لـذت هنـري در مخاطب و معناآفريني در واژه هاي «مهر و مهر» نقش مهمي ايفا کند.
ظهيرفاريابي در ١٩ غزل خود و به ميزان ٣٢/٧٥ درصـد از ايـن هنـر ادبـي بهـره بـرده است و نسبت به کل غزل هاي او ميتواند آمار نسبتا قابل توجهي باشد: در ريخــــتن خــــون دل اهــــل زمانــــه چشـم تـو ضـمان مـيندهـد اهـل زمـان را (ظهيرالدين فاريابي، ١٣٨٨: ٢٤٠) پرتـو حسـن تـو بـر بحـر و بـر انداختـه انـد آتش اين است که بر خشک و تر انداختـه انـد (همان : ٢٤٧) اگر در مثال دوم به دقت نگاه کنـيم ، متوجـه مـيشـويم کـه ظهيـر در کمـال رنـدي و زيرکي با شکل دهي اين جناس ، توانسته هنر تضاد را نيز به وجود آورد: خدنگ غمزه نهان ميرسد، چـه چـاره کـنم ؟ هميشه تير اجل عاجل است و نيست علاج (همان : ٢٤٤) ذکر اين نکته ضروري است که در غزليـات ظهيـر بيشـتر افـزايش صـامت در جنـاس زايد، در آغاز رخ داده است که اين امر ميزان ارزش مخاطب فريبي آن را کاهش مـيدهـد؛ زيرا مخاطب به راحتي ميتواند تفاوت دو واژه را در کلام کشف کند.