چکیده:
شاهزاده مسعود میرزا، ملقب به ظل السلطان، یکی از پسران ناصرالدین شاه و از حاکمان قدرتمند
اصفهان در دورۀ قاجار بود. وی آخرین بار در سال 1191 ه.ق به حکومت اصفهان منصوب شد و
تا زمان انقلاب مشروطه، به مدت 34 سال پیاپی، حاکم بلامنازع اصفهان بود. ظل السلطان در
1314 ه.ق طی قراردادی ویلفرید اسپاروی انگلیسی را در مقام معلم خصوصی پسرانش استخدام
می کند. از آن پس، اسپاروی 15 ماه در اصفهان اقامت گزید و به تدریس دروس مختلف به
شاگردانش مشغول شد. او پس از بازگشت به لندن خاطرات خود را از دورۀ اقامت در اصفهان و
Persian Children of the Royal آموزگاری در دربار ظل السلطان به صورت کتابی به نام
چاپ کرد. نسخۀ فارسی این اثر در سال 1359 ه.ش با ترجمۀ محمدحسین آریا Family
لرستانی و به اسم فرزندان درباری ایران منتشر شده است. نقد و بررسی کتاب مذکور حاکی از آن
است که اسپاروی نه فقط در جایگاه معلم خصوصی بلکه به عنوان رجلی سیاسی روابط بین ایران
با دو کشور انگلستان و روسیه را تحلیل می کند. همچنین، رویکرد وی در موضوع روابط سیاسی
مذکور عینا بر سیاست استعماری انگلستان در قبال ایران و رقابت انگلیس با روسیه در این
خصوص منطبق است.
As the son of Nasser Al-din shah, Prince Mass'oud Mirza, mostly
known as Zill-Al- Sultan, is mainly famous for having been a powerful
governor in Isfahan during Qajar era. He was appointed as the governor
of Isfahan for a couple of times, the last one being in 1874 C.E, by
which he ruled in that province for 35 continuous years ending to the
Constitutional Revolution f Iran. In 1989 C.E, the prince made a
contract with an English tutor named “Wilfrid Sparroy” to teach his
sons. After leaving Iran, the tutor authored a book on his 16-month
living in Isfahan and teaching in the prince’s court. The book, titled as
“Persian Children of the Royal Family”, was translated in Persian in
1990 C.E by Mohammad Hosein Aria Lorestani, an Iranian translator.
This article reviews the content of the book, the intentions of the author
as well as the quality of the translation. Review of the book indicates
that the author, among all the issues on Iranian people and the royal
family in Isfahan, analyzes the political relations of Iran with Britain
and Russia. It also reveals that the author’s viewpoint on mentioned
relations exactly follows Britain’s colonial policies towards Iran. Still
the author expresses his affection for the Prince’s sons anyway.
خلاصه ماشینی:
نقد و بررسی کتاب فرزندان درباری ایران 1 (مؤلف: ویلفرید اسپاروی 2 ، مترجم: محمدحسین آریا لرستانی) معصومه پژوهش نیا 3 چکیده شاهزاده مسعود میرزا، ملقب به ظلالسلطان، یکی از پسران ناصرالدین شاه و از حاکمان قدرتمند اصفهان در دورۀ قاجار بود.
نقد و بررسی کتاب مذکور حاکی از آن است که اسپاروی نه فقط در جایگاه معلم خصوصی بلکه به عنوان رجلی سیاسی روابط بین ایران با دو کشور انگلستان و روسیه را تحلیل میکند.
دادههای مختص به جهتگیری سیاسی و دیدگاههای اسپاروی دربارۀ ایران در هیچ منبعی دیده نشد؛ اما بر اساس محتویات کتاب پیشرو و اظهارنظرهایی که وی به صراحت در خصوص روابط سیاسی ایران و انگلستان ارائه کرده است، به خوبی میتوان به رویکرد سیاسی مؤلف پی برد.
مترجم در مقدمۀ چهار صفحهای کتاب در باب شخص ظلالسلطان، حکومت وی در اصفهان، استخدام اسپاروی و نیز یادداشتهای مؤلف در زمان اقامتش در اصفهان توضیحات مختصری www.
اما در فصل سیزدهم و پایانی کتاب به ناگهان تغییر رویه میدهد و در مقام تحلیلگری سیاسی روابط ایران با انگلستان را بررسی و آرمانهای خود را در این خصوص بیان میکند.
بر اساس مطالب مندرج در فرزندان درباری ایران نگرش اصلی متن را میتوان در قالب سه محور، یعنی شناساندن خصوصیات اخلاقی، آدابورسوم و عادات فرهنگی ایرانیان، ارائۀ اطلاعات دربارۀ عقاید و باورهای ایرانیان و سرانجام توصیف خصوصیات شخصی ظلالسلطان و پسران وی تحلیل کرد.
به نظر میرسد، در بررسی این کتاب آنچه بیش از همه توجه مخاطب ایرانی را جلب میکند، مسائل نقد بیرونی روایت، کیفیت ترجمه یا اطلاعات ارائهشده از زندگی ایرانیان نیست؛ بلکه رویکرد سیاسی این انگلیسی در خصوص روابط بین ایران و بریتانیا اهمیت بیشتری دارد.