چکیده:
بازتاب و تأثیر اسطوره در زمینههای گوناگون زندگی انسان پسااساطیری، امری واضح و آشکار و تأییدشدهاست. بهنظرمیرسد عرفان نیز یکی از مقولههاییاست که گاه تحت تجلّی و تأثیر اسطوره قرارگرفتهاست. یکی از این تجلّیها را میتوان در کارکرد مختلف اعداد و رازناکی آنان در متون اساطیری و عرفانی پیگیریکرد. در این مقاله به شیوۀ توصیفی _ تحلیلی، تجلّی و بازتاب محسوس و نامحسوس کارکردهای اعداد مقدّس اسطورهای در متون برگزیدۀ نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم ه.ق بررسیشدهاست. البتّه این تشابهات هرگز دلیل تأثیرپذیری صرف و آگاهانۀ عرفان از اساطیر نیست، زیرا این تجلّیها در زمینههای دیگر اندیشههای جامعۀ بشری نیز مشاهدهمیشود و مورد واکاوی قرار گرفتهاند. نتایج پژوهش حاضر، حاکیازآناست که گروهی از اعداد، از جمله: یک، دو، سه، چهار و هفت با مضربهایشان( چهل، هفتاد و... )، پنج، شش، دوازده و هزار، خودآگاه یا ناخودآگاه باتوجّهبه ضمیر مشترک جمعی انسانها، میان دو مقولۀ اسطوره و عرفان مشترکبوده، کارکردهایی مانند: وحدت و یگانگی، کثرت و فراوانی، تکامل، تقدّس و رازناکی دارند.
Reflecting the impact of post-mythological legend in various fields of human life, the obvious thing and verified. It seems mystical one of the categories that have never been influenced by myths. One of these manifestations can be different in function of the numbers in the mythical and mystical texts followed. In this descriptive-analytic style, expression and reflection of the tangible and intangible functions mythical sacred numbers in Persian mystical texts prose elected to the seventh century AH is investigated. Of course, the similarities never spent because of the influence of mythology and mysticism is not conscious, because the expression of ideas of human society in other fields also have to be observed and analyzed. The results of this study suggest that a group of numbers, such as: one, two, three, four and seven of their multiples (forty, seventy, etc.), five, six, twelve thousand, consciously or unconsciously according to the collective conscience of humanity shared between two category Common myths and mysticism, functions such as: unity, diversity and abundance, evolution, are sacred and mysterious.
خلاصه ماشینی:
علاوهبر تبیین مختصر رابطۀ اسطوره و عرفان، شناخت یکی دیگر از ابعاد گوناگون عرفان ایرانی- اسلامی و نیز شناسایی جلوهای از افکار و کارکردهای اسطورهای در نثر عرفانی فارسی، از مهمترین اهداف این تحقیق است.
نیاز است در همین ابتدا به نکتۀ مهمّی اشارهکنیم که هدف ما بههیچوجه این نیست که عرفان یا هر مقولۀ دیگر را شاخهای برگرفته از اسطوره یا بهطورکلّی برآمده و متأثّر از آن بدانیم، بلکه میخواهیم باتوجّهبه ضمیر ناخودآگاه جمعی و مشترک بین ملل در اعصار گوناگون، به اشتراکات محسوس و نامحسوس میان این دو مقوله با دلایل و شواهد اشارهنماییم.
اگرچه در مورد نقش و جای پای اساطیر در ابعاد مختلف به بحثوبررسی پرداختهاند، امّا درمورد موضوع خاصّ این تحقیق؛ " رموز اسطورهای اعداد در عرفان "، کار گسترده و مستقلّ و مشخّصی صورتنگرفتهاست و شاید برتری این کار، در همین تلاش برای یافتن تجلّیها و ردّپاهای ناخودآگاه و شاید خودآگاهانه میان برخی اندیشهها، آیینها و کارکردهای اساطیری و عرفانی باشد.
" (اسماعیل پور،14:1377و13) برای ما نیز اشتراکات ناخودآگاه بشری است که در این تحقیق، اهمّیّت مییابد و بهگونهای پل نامرئی میان اسطوره و عرفان میشود.
شاید درابتدا بهنظربرسد که کارکرد مثبت این عدد در عرفان، تنها بهتبع مقولۀ دین است، امّا بسامد این کارکرد در اساطیر میتواند گواهی برای تجلّی ناخودآگاهانۀ مفهوم عدد سه در عرفان نیز باشد.
"( کویاجی، 1362 : 130) نتیجه اینکه عدد چهار نیز، همچون دیگر مضربهایش، دارای تقدّسی کهن و رازناک است که در بسیاری از تراوشات ناخودآگاه و شاید آگاهانۀ بشر، کارکردهای خویش را متجلّیکردهاست.