چکیده:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی حرفه گرایی در دانشگاههای ایران است. با مدنظر قرار دادن این نکته که مبحث پرداختهشده در این پژوهش نو بوده و نظریات قابلاتکا در مورد آن وجود نداشته است از روش اکتشافی استفاده شد. درواقع طرح پژوهش حاضر ازلحاظ نوع داده کیفی بود و بر مبنای نظریه داده بنیاد اجرا شد. نمونهگیری در این پژوهش بهصورت هدفمند انجامشده است و تعداد نمونههای هدفمند انتخابشده تا رسیدن به اشباع نظری به 12 نفر رسید و روش رسیدن به خبرگان بهصورت گلوله برفی بوده است. جامعه آماری در این پژوهش خبرگانی بودند که در حوزه مهارتآموزی و آموزش عالی، تجارب، تحقیقات و سابقه فعالیت داشتند و قابلیت جمعآوری دادههای کیفی عمیق را داشتند. بعد از جمعآوری دادهها و در قسمت تجزیهوتحلیل از کدگذاری سه مرحلهای باز، محوری و انتخابی استفاده شد تا نیل به مدل پارادایمی که هدف پژوهش بوده محقق گردد. یافتههای تجزیهوتحلیل، حاکی از آن است که سرمایه انسانی و توسعه و پیشرفت پایدار بهعنوان مقولات علّی؛ و استقلال، ریلگذاری قانونی و اکوسیستم حرفه گرایی بهعنوان شرایط مداخلهگر؛ و توجه به بیرون، گفتمان سازی و همگرایی اقدامات با حرفه گرایی بهعنوان راهبرد؛ و تحولات آموزش عالی، راهبردهای آموزش عالی، اهمیت دانشگاه و نگرش به حرفه گرایی بهعنوان شرایط زمینهای؛ در مدل پارادایمی شناخته میشوند. نتایج نشان میدهد ایفای مسئولیت اجتماعی و ارتقای کیفیت و تحقق پاسخگویی بهعنوان پیامدهای حرفه گرایی در دانشگاهها قابلاحصا هستند.
The aim of this study is to design a model of vocationalism in Iranian universities. Considering that the topic covered in this study is new and there are no reliable theories about it, the exploratory method was used. In fact, the present research design was qualitative in terms of data type and was implemented based on the Grounded Theory. Sampling in this study was done purposefully and the number of purposely selected samples to reach theoretical saturation reached 12 and the method of reaching the experts was snowball sampling. The statistical population in this study were experts who were active in the field of skills and higher education, experiences, research and background and were able to collect in-depth qualitative data. After data collection and in the analysis section, three-step open, axial and selective coding were used to achieve the paradigm model that was the purpose of the research. The findings of the analysis indicate that human capital and sustainable development as causal categories, and independence, legal rail and vocationalism eco-system as intervening conditions and external attention(open doors), discourse and convergence of actions with vocationalism as higher education strategy and developments. Higher education strategies, the importance of the university and attitudes towards vocationalism are the underlying conditions in the paradigm model. The results show that fulfilling social responsibility and improving quality and achieving accountability as consequences of vocationalism in universities are significant.
خلاصه ماشینی:
در کنار اين سابقه تاريخي، نگرش از زاويه ديدِ حرفه ، موجب تلاقي با نگرش اقتصاددانان در باب نظريه سرمايه انساني ٧ (وگان ، ١٩٩١:٤٤٨، نقل از باقري ،١٣٨٤:٢٥٣)، دست يابي بهتر و مناسب تر به شغل براي دانشجويان (لازرسون ، ٢٠١٠: ٤١) و نيز ايجاد پيوند مناسب بين آموزش وپرورش و آموزش عالي ٨(هايلند، ٢٠٠١ :٦٧٧) گرديده که اين موارد از مزيت هاي حرفه گرايي ميباشد؛ اما علاوه بر نقش تاريخي حرفه گرايي در آموزش عالي يا نقش و اهميت آن براي عرضه کنندگان و ذينفعان و نيز تأثير حرفه گرايي براي متقاضيان آموزش عالي و نيز 6 Middle age 7 Human capital theory 8 Higher education 3 نقش پيونددهنده آن بين آموزش وپرورش و آموزش عالي ، حرفه گرايي ميتواند به عنوان تنظيم کننده و تعديل کننده آموزش عالي نيز مطرح گردد.
در حرفه گرايي بر آن نوع از آموزش تأکيد ميشود که ارتباط بيشتري با نيازهاي اقتصادي افراد در آن مطرح ميشود و برخلاف آموزش ليبرال ، به توسعه و پياده سازي آموزش هاي شغلي اهميت داده است ، به گونه اي که نيازهاي مرتبط با صنعت و بازار کار را تأمين نمايد اما درعين حال ، بيشترين سازگاري را هم با موضوعات آموزش سنتي آکادميک و نظري دارا باشد (هيکاکس ، ١٩٩٥) و يا اينکه در آموزش حرفه گرا افراد به نيروي کار صنعتي تبديل ميشوند و نمادي از جامعه جديد صنعتي است که مانند يک خط توليد ميباشد که جامعه و سيستم آموزش مثل خطوط توليد جدا از هم وظايف خود را انجام ميدهند تا کارآمدي اجتماعي به وجود بيايد (لاباري، ٢٠١٠).