چکیده:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی تلفیق روش سیستمی ساختاری در مقایسه با روش راهحل محور با روش سیستمی بر تعارضات زناشویی، مرزها و مثلثسازی زوجین شهر اصفهان انجام شد. روش پژوهش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری کلیه زوجین متاهل و دارای تعارض شهر اصفهان در سال 98-99 بود که از بین آنان 30 زوج به شکل در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 10 زوج) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش مقیاس تعارضات زناشویی ثنایی و همکاران (1375) و مرزها و مثلثسازی دهقانی و یوسفی (1398) بود. گروه آزمایش روش تلفیق روش سیستمی ساختاری برگرفته از شیرزادی و همکاران (1398) و گروه آزمایشی روش راهحل محور برگرفته از بسته آموزشی یوسفی (1399) به مدت هشت جلسه 90 دقیقهای را دریافت کردند. دادهها با استفاده از واریانس اندازههای مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد روش تلفیق روش سیستمی ساختاری و روش راه حل محور بر بهبود تعارضات زناشویی (29/178=F و 01/0>P)، مثلثسازی (612/5=F و 01/0>P) و مرزهای خشک (29/178=F و 01/0>P) مرزهای منعطف (67/905=F و 01/0>P) و مرزهای بی بندوبار (15/202=F و 01/0>P) موثر هستند. نتایج آزمون توکی نشان داد که روش تلفیقی از روش سیستمی بر متغیرهای وابسته اثربخشتر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار گزارش شد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاضر میتوان گفت برای بهبود تعارضات زناشویی، مثلثسازی و ابعاد مرزها از روش تلفیقی بهره گرفت؛ هر چند هر دو روش تاثیرپذیری خود را نشان دادند.
The aim of the research was to comparison the effectiveness of integrated systematic- constructive method with solution focusd with systematic- structrual on marital confilicts and boundaris and triangulation among couples in Isfahan. The research was quasi-experimental with pre test, post test and follow up with experimental and control groups design. The statistical population was all married and conflicted couples in Isfahan in 1998-99, from which samples of 30 couples were selected by convenience sampling and non-randomly were assigned in three groups experimental groups and one control group (ten couples in each group).The experimental group received 8 ninety minute sessions while control group was in waiting list. The measurements were marital confilicts scale (Sanaei, 2008) and Bounderis and triangulation scale (Dehghani & Yousefi, 2001). Gathered data was analyzed by descriptive (means and standard deviations) and inferential (repeated measure variance) statistics. The results showed the integrated method had significant effects on marital confilicts (F= 178.29, P< 0.01), triangulation (F= 5.162, P< 0.01) rigid boundaris (F= 38.40, P= 0.01) felexible boundaries (F=905.67, 0.01) and unrestriened boundareies (F= 202.15, P<0.01). The results of tuki Post hoc test showed the integrated method is more effective on improving marital confilicts, boundaries and triangulation among couples and pairwise comparison showed that the results were stable in the follow-up stage. As regard the results it can be said the systematic solution focused can be used to improve marital confilicts, triangulation and boundaries.
خلاصه ماشینی:
علیرغم کاستیهای دو روش تاکنون پژوهشهای گوناگونی در خصوص اثربخشی هریک از این روشها به طور مجزا انجام شده است از جمله شیرزادی، شفیعآبادی و دوکانهای فرد (1397) اثربخشی روش ساختاری بر کاهش طلاق عاطفی؛ نامنی، کشاورز افشار، فرازی و گلشن (1397) اثربخشی این روش بر بهبود سازگاری زوجین، موسوی، مرادی و مهدوی هرسینی (1384) بر بهبود عملکرد خانواده؛ را نشان دادهاند و از سوی دیگر برخی پژوهشگران اثربخشی روش راهحلمدار را بر سازههای خانوادگی نشان دادهاند برای مثال یافتههای گیتیپسند، آرینفر و حسینیان (1398) اثربخشی این روش را بر سرزندگی و عواطف زوجی و نامنی و شیرآشتیانی (1395) اثربخشی این روش را بر سرزندگی و کنترل عواطف نشان دادهاند ولی پژوهش چاپ شدهای به تلفیق دو روش ساختاری-سیستمی و راهحل مدار و اثربخشی آن بر رضایت زناشویی و روابط خانوادگی نپرداخته است.
این درمان تلفیقی طبق روش یوسفی (1399) برای تلفیق دو روش آماده شده است و نتیجه شامل محورهای زیر بود: تعیین اهداف توسط زوجین (طبق روش راهحلمدار) و بر اساس رویکرد خانواده سالم (طبق نظریه ساختاری)؛ توجه به شکل دادن به مرزها (روش ساختاری) ممانعت از شکلگیری مثلثسازی، بهبود مهارتهای ارتباطی، سازماندهی ساختار خانواده با اصلاح سلسله مراتب قدرت در خانواده، مثلثزدایی، آموزش مهارتهای ارتباطی، تنظیم قدرت در خانواده، الحاق به خانواده و مدیریت جلسه توسط درمانگر (روش ساختاری) و آغاز با تغییرات حداقلی، تنظیم قدرت در خانواده، توجه به نقاط مثبت به جای نقاط منفی، استثنایابی، سؤالات معجزه، در میان گذاشتن فرضیههای درمانگر با خانواده، مکتوب کردن و بیرونی کردن مسائل (روش راهحلمدار).