چکیده:
ترسیم ابعاد دنیای کودکان در دورۀ صفوی، همچون تاریخ زنان، اغلب در ارتباط با وقایع دربار و بزرگان ثبت و ضبط شده است. منابع تاریخی از جمله گزارشهای سیاحان و سفرنامهنویسان در خصوص تاریخ کودکان عصر صفوی از جمله تعریف دقیق این دوره، حدودوثغور سنّی و تمام ویژگیهای کودکان، استقلال کافی را ندارد اما بهکرّات به مزایا و معایب کودکان دربار اعم از شاهزادگان و سایر کودکان وابستگان به دربار اشاره کردهاند. بااینحال اشارات پراکنده تا حدودی تکافوی چهرهنمایی از حیات اجتماعی کودکان عامه و غیردرباری را نیز نشان داده است. این مقاله ضمن توجه به اهمیت تاریخ کودکی، تلاش میکند تا به این سؤال پاسخ دهد که مزایا و بلایای تاریخ کودکان دربارِ صفوی چگونه رقم خورده است؟ و نیز کیفیت حیات اجتماعی کودکان غیردربار چگونه بوده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد کودکان دربار در نوع شاهزادگان اگرچه از نظام تعلیموتربیت پیشرفته و مناسبی برخوردار بودهاند اما در روند بحران جانشینی و کشمکشهای خونین و نیز از نیمۀ دوم عصر صفویان با قرار گرفتن در چنبرۀ حرمسرا، دچار بحران و آسیب جدی شدهاند که اغلب منجر به قتل، مقطوعالنسلی و کوری کودکان میشد و در واقع تربیت کودکی آنها مغایر با تربیت سیاسی و امور مملکتداری بود. مصائب کودکان وابسته به دربار از جمله غلامبچهها، کالای جنسی شدن و اعتیاد آنها بوده است. در نوع کودکان غیردرباری اگرچه تاحدودی اشتراکاتی از جمله در تعلیموتربیت، متون درسی و مذهبی با کودکان دربار داشتهاند اما مخاطرات بیماری، جنگ و قحطی و تجاوز جنسی آنها را تهدید مینمود. در عوض این کودکان از آزادی، فعالیت و روابط اجتماعی بیشتری برخوردار بودهاند. روش پژوهش در این مقاله کتابخانهای و مبتنی بر تحلیل تاریخی است.
The depiction of the dimensions of the world of children in the Safavid period, such as the history of women, has often been recorded in connection with the events of the court and the elders. Historical sources such as the reports of the travelers and travel writers on the history of children of the Safavid era, including the precise definition of this period, the age limits and all the characteristics of children, do not have enough independence, but repeatedly the advantages and disadvantages of the children in the court, including the princes and other children of the courtiers have been mentioned. Scattered allusions, however, have to some extent reflected the social life of the ordinary and non-court children. This article, while considering the importance of childhood history, tries to answer the question of how the advantages and disasters of the children's history in the Safavid court were determined. It also examines the quality of social life of non-court children. The findings of the study show that the court children including the princes, although enjoyed an advanced and appropriate education system, but in the process of crisis of succession and bloody conflicts and also, from the second half of the Safavid era, by being in the circle of the harem, have suffered from a crisis and serious damage, which often led to murder, mutilation and blindness of the children. Sufferings of the court-affiliated children included becoming child slaves, a sexual commodity and also addiction. In the case of non-court children, although they had some commonalities with the court children, such as in education, textbooks, and religion, they were at risk of disease, war, famine, and rape. Instead, these children enjoyed more freedom of activities and social relationships. This is a library research based on the historical analysis.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله ضمن توجه به اهميت تاريخ کودکي، تلاش ميکند تا به اين سؤال پاسخ دهد که مزايا و بلاياي تاريخ کودکان دربارِ صفوي چگونه رقم خورده است ؟ و نيز کيفيت حيات اجتماعي کودکان غيردربار چگونه بوده است ؟ يافته هاي پژوهش نشان ميدهد کودکان دربار در نوع شاهزادگان اگرچه از نظام تعليم وتربيت پيشرفته و مناسبي برخوردار بوده اند اما در روند بحران جانشيني و کشمکش هاي خونين و نيز از نيمۀ دوم عصر صفويان با قرار گرفتن در چنبرة حرم سرا، دچار بحران و آسيب جدي شده اند که ١.
در ادبيات عصر صفوي نيز کودکي بيشتر در قالب خامي، بازيگوشي و ناداني تعبير شده است : چون کودکان مکن به تماشا نگاه صرف اين رشته بهر گوهر عبرت نگاه دار (صائب ، ١٣٦٤: غزل ٤٧١٢) سرآغاز کودکي دربار صفوي محدوده دوران کودکي در متون تاريخي دوره صفويه به طور دقيق ذکر نشده است اما گزارش هاي مورّخان و سيّاحان حاکي از آن است که دوران کودکي از بدو تولد (سال اول کودکي) تا سن ازدواج يا بلوغ را شامل ميشد (اولئاريوس ، ١٣٦٣: ٣٠١) .
«حسين ميرزا» وليعهد نيز همچون ساير شاهزادگان صفوي بعد از شاه عباس اول (١٠٣٨-٩٩٦ ه ق ) دوران کودکي، نوجواني و جواني خود را در حرم شاهي گذراند (نصيري، ١٣٧٣: ٢٢) اما پس از عصر شاه عباس اول چون در دربار تربيت و تعليم جدي براي شاهزادگان صورت نميگرفت ، بيشتر اوقات آن ها در حرم سرا و بدون معاشرت با افراد شايسته و لايق بود.