چکیده:
در دهه های اولیۀ قرن حاضر، در ادبیات داستانی، جریان بازگشت به اصل، با عنوان بومی گرایی پدید آمد. بومی گرایی را در گسترده ترین معنا می توان آموزه ای دانست که خواستار باز آمدن، باز آوردن یا ادامه رسوم، باورها و ارزش های فرهنگی و بومی است. ابراهیم گلستان که با زبان خاص خود موفق به خلق آثاری مانا در زمینۀ داستان های بومی شده، به زیبایی و در موارد ضروری از فضای بومی محلی برای رساندن مفهوم به خواننده بهره گرفته است. زبان و بیان بومی و محلی و اعتقادات محلی از زبان شخصیت های داستانی این نویسنده، نه تنها در پیشبرد داستان مؤثر است، بلکه زبان و بیان محلی به همراه باورهای بومی، راهی برای بیان و مقابله و مبارزۀ نویسندگان با معضلات و مشکلات اجتماعی، اعتقادات نادرست و خرافی، فقر اقتصادی و به همراه آن فقر فرهنگی است. این زبان، به خواننده یاری میرساند تا خود را در فضای مورد نظر نویسنده قرار دهد و شخصیت های داستان برای او باورپذیر شود. گلستان به نحوی شایسته از عناصر بومی بهره گرفته و در عرصۀ ادبیات بومی محلی به موفقیت دست یافته. در این تحقیق کوشیده شده تا پس از بررسی ویژگی های بومی گرایی در ادبیات، براساس شیوه کتابخانه ای و با دیدگاه تحلیلی – توصیفی، به تطبیق داده ها با آثار بومی گرایی ابراهیم گلستان پرداخته شود و ویژگی های بهرهگیری نویسنده از فضا، اندیشه، آداب و رسوم و کلام بومی و در نهایت شکل گیری فرم داستانی و سبک نگارشی وی تبیین شود.
The process of returning to the origin known as domestication was developed in fictional literature in the first few decades of the present century. In its broadest sense, domestication could be regarded as a doctrine seeking for a comeback, a return or an attachment to local cultural customs, beliefs and values. Ibrahim Golestan, who has so beautifully created everlasting masterpieces in the realm of domestic fiction, with his unique language, at the same time, has made fine timely use of local atmosphere in conveying the meaning to the reader. The local language, dialect and beliefs through the words of the fictional characters of this writer’s works not only help in the development of the plot but they also serve as the writer’s means of expression of and encounter against the social flaws and issues, wrong superstitious beliefs, and economical as well as cultural poverty. The local language and dialect along with the expression of local beliefs help the readers put themselves in the writer’s desired setting so that the characters would appear more lifelike to them. Golestan has made the best possible use of local elements and has achieved great success in the realm of domestic literature. The present study deals with the domestic literature as implemented in the works of Ibrahim Golestan. The aim is to express this writer’s ability in forming successful domestic stories relying on the local atmosphere, thoughts, customs, and dialects.
خلاصه ماشینی:
ابراهيم گلستان که بازبان خاص خود موفق به خلق آثاريمانادرزمينۀداستان هايبومي شده ،به زيباييودرموارد ضرورياز فضايبوميمحليبرايرساندن مفهوم به خواننده بهره گرفته است .
هم چنين است «روايت واقعگرادرآثار داستانيابراهيم گلستان »ازحسن اکبري بيرق که دراين مقاله نيزپس ازمقدماتيدرباب پيدايش علم روايت شناسي،ذکرتعاريفيازساختاررواييداستان ،پيدايش وتحول رئاليسم در غرب و ايران ، پيوند اين دو مقولۀ ساختاريو محتواييبابررسي ويژگيهايسبک «روايت واقعگرا»تبيين شده ونموداين گونۀرواييدرتحليل برخيازآثارداستانيابراهيم گلستان باذکرنمونه وشاهدنشان داده شده ؛اماهيچ يک به موضوع موردنظراين پژوهش يعنيبررسيوتحليل بوم گراييپرداخته نشده ؛که دراين اثربدان پرداخته ميشود.
توجه به زبان به عنوان يکي از مولفه هاي هويت و فرهنگ ايراني اگر چه بسيارياز نويسندگان در اين دوره ، بيشتر توجه خود را معطوف فرهنگ و محتوايفرهنگيداستان هامينمايندوکمتردغدغه زبان دارند؛امادربرخيازاثارهمانند آثارجمال زاده به ظرفيت هايفراوان زبان فارسي به خصوص زبانيکه مردم آن راميفهمند بسيارتوجه نشان ميشود.
هدف اين نوع ادبيات که بيش تردرادبيات داستانينمودمييابد،نماياندن گوشه هايياز سرزمين ايران است که نويسندگان شهريکم تر به آن نقاط اغلب دورافتاده ، توجه نشان داده اندو کم تر در جهت شناساندن آن محيط ها تلاش کرده اند.
بوميگرايي در داستان اسرار گنج دره جني شغل در فضاي روستايي داستان اسرار گنج دره جني در فضايروستايي شکل ميگيرد و در همين حال نقد افرادياست که به فرهنگ ورسوم وسنت هايخودپشت کرده است .
»(همان :٢٠)وهمين امر است که در اين فرهنگ بومي گاو و کشتزار و زن وچند آشنا در يک رديف قرار ميگيرند.
»(همان :٨٧) از روزگار رفته حکايت اين داستان بخشيازمجموعۀ«مدومه »است که درسال هاي١٣٤٧-١٣٤٨نوشته شده است وبعدهابه صورت مستقل نيزبه چاپ رسيده است .