چکیده:
«پیر مغان» اصطلاح - مفهومی است که همچون خرابات و کوی مغان از آیین مهری و دین زردتشت در زادبوم ایرانیان به یادگار مانده و بعد از انقلاب دینی در دواوین بعضی از شاعران برای افشای موضوعات ریایی به شکلی مقدس و برجسته جلوه نموده است که در این میان خاقانی را میتوان پیشقراول استفاده از آن دانست و حافظ با وامگیری از خاقانی و تقدسبخشی و جانمایی آن در کنار مفهوم غامض و وزین «رند»، این اصطلاح – مفهوم را به گفتمان و ژانری دو «پیر مغان» اصطلاح- مفهومی است که همچون خرابات و کوی مغان از آیین مهری و دین زردتشت در زادبوم ایرانیان به یادگار مانده و بعد از انقلاب دینی در دواوین بعضی از شاعران برای افشای موضوعات ریایی به شکلی مقدس و برجسته جلوه نموده است که در این میان خاقانی را میتوان پیشقراول استفاده از آن دانست. خاقانی (۵۹۵-۵۲۰ق) یکی از مهمترین شاعرانی است که بعد از سنایی (۵۴۵-۴۷۳ق) و عطار (۶۱۸-۵۴۰ق) و قبل از مولوی (۶۷۲-۶۰۴ق) و حافظ به سرودن اشعار مغانهای اهتمام ورزیده است و در لفظ، معنا و ایجاد ساختار بیرونی و درونی شعر مغانهای بر حافظ (۷۹۲-۷۲۷ق) تاثیر مستقیم گذاشته است. حافظ نیز با وامگیری از خاقانی و تقدسبخشی و جانمایی آن در کنار مفهوم غامض و وزین «رند»، این اصطلاح- مفهوم را به گفتمان و ژانری دو وجهی تبدیل کرده است که بعد از عبور از صافی ذهن و زبان او از جهاتی شبیه و از جهاتی متفاوت از پیر مغانی است که خاقانی پیشتر با آن روشنگری کرده بود. تبدیل کرده است که از جهاتی شبیه و از جهاتی متفاوت از پیر مغانی است که خاقانی پیشتر با آن روشنگری کرده بود؛ زیرا جنبۀ هنری و رازآلودی و ایهامی پیر حافظ که صورت پیر را انتزاعی کرده، آنی نیست که خاقانی بیپرده و حقیقی با آن افشاگری و ستیهندگی نموده است. پس هر دو در راستای زمان به پیر مغان توجه داشتهاند؛ با این تفاوت که پیر خاقانی حقیقی و شفاف است؛ امّا پیر حافظ انتزاعی و رندانه.
Pir Moghan" is a term - a concept that is reminiscent of Zoroastrianism and Zoroastrianism like the ruins and koji in the Iranian birthplace and has been sacred and prominent in some of the poets' posthumous religious revolutions in Dauvin. Among the khaghani can be seen as a prerequisite for its use, and Hafez has transformed this term - concept into a discourse and genre by borrowing from khaghani and its sanctification and placement alongside the vague notion of "Rand" and passing through the purity of mind and language. Which is similar in some ways to that of Pir Moghani, which Khaghani had previously enlightened; The artistry and mysterious and ambiguous and abstract old old Hafez face, the one that Khaghani frank and revealing its true and has antagonism. So both (Khaghani and Hafez) have paid attention to Pierre Moghan over time, with the difference that Pierre Khaghani is real and transparent, but Pierre Moghani is abstract and shrewd.