چکیده:
نظریه صنعت فرهنگ به عنوان یکی از مهمترین دیدگاه های فلسفی فیلسوفان مکتب فرانکفورت با محوریت مفهوم کالایی شدن هنر در تولید اثر هنری و سطحی شدن فرهنگ در مقابل هنر و فرهنگ نخبه گرا و والا قرار گرفته است؛ از این منظر، شکل نو ظهوری از موسیقی عامه پسند به عنوان نمونه ای از کالاهای بی ارزش فرهنگی توانست بر زندگی توده ها تسلط یابد که از رهگذر آن هرگونه اهتمام به خرد ورزی را در درون طبقه ای از مردم که بنابر نظر آدرنو جامعه بدون طبقه هستند از بین خواهد رفت. آنچه در اینجا به عنوان موضوع اصلی پژوهش مد نظر قرار گرفته چگونگی روند تاثیر نظریه صنعت فرهنگ بر موسیقی ایرانی در جنبه های مختلف از جمله ردیف موسیقی ایرانی است که طی دهه های 60 میلادی و تحت تاثیر مارکسیست های نو در ایران شروع گردیده است. همچنین در این پژوهش سعی گردیده تا با ارائه تحلیلی ساختارمند در مورد روند کالایی شدن موسیقی عامه پسند ایرانی بر اساس نظریه صنعت فرهنگ، جنبه هایی چون استاندارد سازی و تولید و تکثیر انبوه آثار هنری توسط رسانه های جمعی و نظام سلطه بازار مد نظر قرار گیرد.
The theory of the culture industry as one of the most important philosophical views of the philosophers of Frankfurt School philosophers has been considered with The focus on the concept of commodification of Art in the production of art works and the superficiality of culture versus elite and sublime art and culture. from this point of view, the emerging forms of popular Music as an example of worthless cultural goods were able to dominate the life of the mass; hence, any attempt for rationality within a class of people who, according to adorno, are a classless society, will be failed. what is considered as the main subject of the present research is the impact analysis of culture industry theory on Iranian Music in various aspects, including Iranian Music, as well as the growing influence of popular culture on Iranian Music rows which during 60s and under the influence of Neo Marxists has increased in iran. Also, in the present study, an attempt has been made of present a structured analysis of the culture industry theory in the process of commodification in popular Iranian Music, through which aspects such as standardization and mass production of art works under the influence of mass media and market domination system are considered.
خلاصه ماشینی:
تحليل آدرنويي از نظريه صنعت فرهنگ و کالاسازي در موسيقي ايران از منظر جامعه شناسي 1 ميثم ميريان 2 هومان اسعدي 3 شهلا اسلامي تاريخ دريافت مقاله : ١٣٩٩/١١/٨ تاريخ پذيرش نهايي مقاله : ١٤٠٠/٤/٢٨ چکيده نظريه صنعت فرهنگ به عنوان يکي از مهم ترين ديدگاه هاي فلسفي فيلسوفان مکتب فرانکفورت با محوريت مفهوم کالايي شدن هنر در توليد اثر هنري و سطحي شدن فرهنگ در مقابل هنر و فرهنگ نخبه گرا و والا قرار گرفته است ؛ از اين منظر شکل نوظهوري از موسيقي عامه پسند به عنوان نمونه اي از کالاهاي بيارزش فرهنگي توانست بر زندگي توده ها تسلط يابد که از رهگذر آن هر گونه اهتمام به خِرَدورزي را در درون طبقه اي از مردم که بنا بر نظر آدرنو جامعه بدون طبقه هستند از ميان بر دارد.
هم چنين در اين پژوهش سعي بر آن گرديده که با تحليلي از نظريه صنعت فرهنگ و روند کالايي شدن در موسيقي عامه پسند ايران از جنبه هايي هم چون لزوم استاندارد- سازي و توليد کالايي موسيقي بر اساس تکثير انبوه هنر تحت تاثير و قيوميت رسانه هاي گروهي به همراه تاثير و سلطه نظام بازار به تحليل موسيقي عامه پسند ايراني پرداخته مي شود.
در اين پژوهش سعي بر آن گرديده تا با تحليلي جامع از نظريه صنعت فرهنگ و نظام کالاسازي در موسيقي و بالاخص موسيقي عامه پسند ايراني که طي دهه هاي ٤٠ شمسي به بعد رشد روزافزوني داشته با يکسان - سازي فرهنگي در ميان توده ها نفوذ کرده و با تسلط بر نظام سلطه ٤ بازار و تکثير انبوه ٥ در ميان توده هاي مردم شکل نوظهوري از فرهنگ شنيداري را ايجاد نموده است پرداخته شود.