چکیده:
بررسی نشانه- معناشناسانۀ هژمونیک نشان میدهد که چگونه نشانهها و دالها مسیر استعلایی خود را طی میکنند و در خدمت معانی هژمونیک قرار میگیرند. هدف این پژوهش بررسی شکلگیری، تولید و دریافت معنا در زمینۀادبیات پایداری است. در این راستا، هژمونی موجود در دو شعر مقاومت محور در اثر مهدی حمیدی شیرازی با عنوان «در امواج سند» و شعر «أبد الصُّبار» سروده محمود درویش بررسی شد. مطالعۀ نشانه- معناشناختی این دو گفتمان نشان میدهد که چگونه دو شاعر با استفاده از پیشینۀ و آرشیو فرهنگی، ملی و بومی به تولید معانی مقاومتمحور میپردازند و از بافتهای موجود و شناختهشده فاصله میگیرند و گفتهیاب را با عناصر غیرمنتظره مواجه میسازند. همچنین از دیگر یافتههای پژوهش میتوان به وجود دو نظام ارزشی یکسان که همان ستایش آزادی و آزادگی است ، اشاره کرد. نظام ارزشی مزبور در سازوکارهای تولید در طرحوارۀ گفتمان عاطفی در جهت تثبیت هژمونی حاکم یعنی ستایش پایداری و آزادگی در جامعه و به حاشیه راندن سایر مفاهیم ، سیر میکند.
The study of hegemonic semantics shows how the signs take their transcendental path and serve the hegemonic meanings. The purpose of this study is to investigate the formation, production, and reception of meaning in the field of sustainability literature. In this regard, the hegemony in the two resistance-oriented poems by Mehdi Hamidi Shirazi entitled "In the waves of the sand" and the poem "Abd al-Sabar" composed by Mahmoud Darvish was examined. Sign-semantic study of these two discourses shows how two poets, using cultural, national, and local backgrounds and archives, produce resistance-oriented meanings, distancing themselves from existing and known contexts and confronting the narrator with unexpected elements. Other findings of the study include the existence of two identical value systems, which is the praise of freedom and liberty. This value system is in the mechanisms of production in the scheme of emotional discourse in order to establish the prevailing hegemony, that is, to praise stability and freedom in society, and to marginalize other concepts.
خلاصه ماشینی:
بنابراين ، بررسي اين گونۀ ادبي از منظر نشانه - معناشناسي و نظام هاي متعدد گفتماني ميتواند چالش و تباني ارزش ها و ضدارزش ها را به ترسيم کند و در خلال آن چگونگي توليد هژموني و بايستگي دفاع را در ادبيات ملل مختلف نشان دهد.
در واقع مطابق فرضيه اي که در نظر گرفته شد، هژموني که توسط عناصر دخيل در گفتماني عاطفي توليد شده اينک مقدمه اي براي بروز فرآيند گفتمان عاطفي ميشود که طرح آن را ميتوان به شکل زير ترسيم کرد: بيداري عاطفي آگاهي از وجود دشمن هژموني مقاومت از تعامل بايستن ، دانستن و نتيجۀ اين دو سازه ، بيداري عاطفي در شوش گران ايجاد مي شود وگونۀ ارزشي ايستادگي توليد ميشود.
در حقيقت ، ميتوان گفت تمام دال ها و برونه - هاي شعر، مدلولي جز هژمونيسازي مقاومت در اين نشانه - معناها ندارد که در روند گفتمان آن را به گفته ياب انتقال ميدهد؛ يعني محصول تحريک عواطف و بيدار شدن عواطف درک در خطر بودن سرزمين در صورت عدم از خودگذشتي و ايثار است .
Symbolism-Semantics of Literature: Theory and Method of Analysis of Literary Discourse.