چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین مهارت های حرکتی بنیادی با توانایی بازداری پاسخ در کودکان بود. از بین پسران هفت تا نه سال (سن: 0/86±8/20 سال) ، 80 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای ارزیابی مهارت های بنیادی، از آزمون رشد حرکتی درشت اولریخ و برای ارزیابی توانایی بازداری پاسخ از آزمون رایانه ای استروپ استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها از طریق روش های آماری توصیفی و آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که همبستگی معنادار منفی بین نمرۀ درصدی مهارت های دستکاری و جابجایی و بهره حرکتی درشت با متغیرهای توانایی بازداری پاسخ وجود داشت. این یافته ها گویای آن است که عملکرد بهتر در مهارت های حرکتی بنیادی، با توانایی بیشتر در بازداری پاسخ های نامربوط در آزمون استروپ همراه است و بالعکس. به طور کلی، این یافته ها نشان دهنده لزوم توجه همزمان به رشد حرکتی و شناختی در کودکان است.
The purpose of this study was to examine the association between fundamental movement skills with response inhibition ability in children. From seven- to nine-year-old boys (age: 8/20±0/86 year), 80 subjects were randomly selected. To assess fundamental movement skills, ulrich test of gross motor development (TGMD-2) and to assess response inhibition ability the Computerized Stroop test were used. Statistical analysis of the data, using descriptive statistics and pearson correlation coefficient, showed that, there was significant negative correlation between percentile score of manipulative and locomotor skills and gross motor quotient with the variables of response inhibition ability. These findings indicate that, better performance in fundamental movement skills, is associated with further ability to inhibit irrelevant responses in the Stroop test and vice versa. Overall, these findings suggest the need to consider both motor and cognitive development in children.
خلاصه ماشینی:
استوکل و هيوز (٢٠١٥) بـه بررسـي ارتبـاط بـين مقيـاس هـاي شناختي و عملکرد شناختي در کودکان پنج تا شش سال پرداختنـد، نتـايج نشـان داد کـه بـين عوامـل 2 کارکردهاي اجرايي و همۀ مهارت هاي حرکتي مورد استفاده ، ارتباط معنادار مثبـت وجـود دارد.
از آنجايي - که ، کارکردهاي اجرايي عاملي عمومي است که در ارتباط عملکرد حرکتي-شناختي اثرگذار است (رابرز و همکاران ، ٢٠١٤) و در پژوهش هاي مربوط به ارتباط مهارت هاي حرکتـي بـا مهـارت هـاي شـناختي، بـه مهارت هاي بنيادي به عنوان پايه اي براي مهارت هاي پيشرفته ورزشي توجه مناسبي نشده است ، پـژوهش حاضر به دنبال بررسي ارتباط بين مهارت هاي حرکتي بنيادي درشت با توانايي بازداري پاسـخ بـه عنـوان يکي از اجزاي کارکرد اجرايي در کودکان هفت تا نه سال ميباشد و يافته هاي اين تحقيـق نشـان خواهـد داد که آيا رشد مهارت هاي بنيادي در کودکان ، همسو با رشد فرايند شناختي بازداري پاسخ است يا خير.
همچنين ، از آنجايي که رسيدن به مرحله پيشرفته در مهارت هاي بنيادي نيازمند تمرين و آموزش بـدني است ، وجود يا عدم وجود ارتباط بين مهارت هاي بنيادي و توانايي بازداري پاسخ ، ممکن است نشان دهـد که والدين و مربياني که به غنيسازي اوقات فراغت کودکان و آموزش مهارت هاي بنيادي به آنان اهميـت ميدهند، آيا به غير از فوايد حرکتي و رشد مهارت هاي بنيادي، از ايـن غنـيسـازي سـود شـناختي نيـز خواهند برد يا خير؟ در واقع ميتوان به اين مهم دست يافت که کودکان متبحر در مهارت هاي بنيـادي از لحاظ شناختي نيز در سطوح بالاتري قرار دارند يا خير؟ روش شناسي تحقيق پژوهش حاضر از نوع همبستگي و کاربردي است و گردآوري اطلاعات پژوهش به صورت ميداني انجام شد.