چکیده:
دوره صفویه از جهت روابط خارجی بدون شک از مهمترین ادوار تاریخ ایران است. شاه اسماعیل بنیانگذار سلسله صفوی، به دنبال سرکوب ملوکالطوایف و بقایای آققویونلوها درغرب ایران با دولت ممالیک هممرز گردید. ممالیک دولتی بزرگ ولی رو به اضمحلال مستقر در سرزمینهای مصر، شام و حجاز بود که حاکمیتش ابتدا از طرف پرتغالیان و سپس عثمانیها و صفویه مورد تهدید بود. روابط صفوی با ممالیک به دلیل توسعهطلبی ارضی شاه اسماعیل در شام، ابتدا خصمانه و با درگیریهای مرزی همراه بود، سپس به دلیل دشمنی دولت عثمانی با آن دو، روابط آنها بهبود یافته و متحول گردیده است.این پژوهش با روش توصیفیتحلیلی و با استفاده از دادههای کتابخانهای، درصدد پاسخ به این سؤال است که روابط شاه اسماعیل صفوی با ممالیک چگونه، و به چه علت بوده است؟ در نتیجه مشخص شد که روابط شاه اسماعیل با ممالیک به مدت چهارده سال و در دو مرحله بوده است. روابط آنان ابتدا خصمانه آغاز شد ولی با به قدرت رسیدن سلطان سلیم در عثمانی و رویکرد تهاجمی او نسبت به آنان، روابطشان دوستانه و منجر به اتحاد نظامی بین طرفین گردیده است.
The Safavid period is undoubtedly one of the most important periods in the history of Iran in terms of foreign relations. Shah Ismail, the founder of the Safavid dynasty, bordered on the Mamluk government following the suppression of the sectarian monarchs and the remnants of the Aq Quyunlus in western Iran. It was a large but declining state based in Egypt, the Levant, and the Hejaz, whose rule was threatened first by the Portuguese and then by the Ottomans and Safavids. Safavid relations with the Mamluks due to Shah Ismail's territorial expansion in the Levant, were at first hostile and accompanied by border clashes, then due to the hostility of the Ottoman government to them, their relations have improved and changed. This research, using a descriptive-analytical method and using library data, seeks to answer the question of how and for what reason Shah Ismail Safavid had relations with the Mamluks? The findings showed that King Ismail's relations with the Mamluks had been in two stages for fourteen years. Their relations began at first hostile, but with the rise of Sultan Salim to power in the Ottoman Empire and his aggressive approach to them, their relations became friendly and led to a military alliance between the two sides.
خلاصه ماشینی:
روش تحقيق در اين پژوهش ، توصيفي تحليلي مبتني بر گردآوري اطلاعات به شيوه کتابخانه اي است که ضمن بررسي انگاره هاي تاريخي ، به مناسبات سياسي و روابط خارجي شاه اسماعيل صفوي با سلطان قانصوغوري از منظر ابن اياس مورخ مماليک و معاصر آن دو دولت ، ميپردازد.
با توجه به يورش هاي پيشين مغولان و تيموريان که همواره از شرق بوده است ، هنگامي که اين خبر به قاهره رسيد باعث نگراني و اضطراب مردم شد، سلطان قانصوغوري امراء و مشاورانش را فرا خواند و جلسه مشورتي درباره اوضاع منطقه و اقدامات شاه اسماعيل صفوي برگزار کرد و مقرر شد تا براي درگيري احتمالي و جنگ ، بودجه لازم تأمين و سپاه را تجهيز نمايند ولي در همان ماه صفر خبر رسيد که لشکريان صفوي به سرزمينشان برگشته اند و آشوب و فتنه منتفي گشته است ، لذا سلطان دستور لغو آمادگي نظامي را صادر کرد (ابن اياس ، ١٩٨٤: ٤/ ٣٩).
قانصوغوري سلطان مماليک در ربيع الاول سال ٩١٦ق يکي از امراي ده گانه خود را به نام «امير تمرباي هندي » را به عنوان سفير به نزد شاه اسماعيل صفوي براي عرض تبريک پيروزي هاي اخير او بر ازبکان و ديگر مدعيان داخلي سلطنت و براي عادي سازي روابط طرفين فرستاد، درحالي که همراهان زيادي با او بودند (ابن اياس ، ١٩٨٤: ١٨٤/٤).
ولي ابن اياس مورخ مماليک ، در کتاب بدايع الزهور في وقايع الدهور خود که تحولات سال هاي پاياني دولت مماليک را با دقت و جزئيات و از زواياي مختلف مورد بررسي قرار داده است به روابط و مناسبات شاه اسماعيل صفوي با سلطان مملوکي با دقت و جزئيات پرداخته و اطلاعات ارزشمندي را ارائه ميدهد.