چکیده:
آذربایجان به مرکزیت تبریز به دلیل مجاورت با روسیه و عثمانی و استقرار ولیعهد در آن از جایگاه خاصی برخوردار بود و لذا اداره آن سازوکار متفاوتی را میطلبید. در رأس این مجموعه دیوانیان اعزامی از مرکز بودند ولی زیرمجموعه این نظام محلی به دلیل سابقه سیاسی و اداری تبریز از ظرفیتهای بومی و گاه غیربومی تأمین میشد. نقش اشکالات و نواقص ساختاری اداری و سیاسی تبریز در بروز نابسامانیهای اداریِ این شهر ولیعهدنشین به عنوان مسئله در تحقیق حاضر مورد بررسی قرار میگیرد و با روش توصیفی و تبینی به این سؤالهای اساسی پاسخ داده میشود که ساختار اداری و سیاسی تبریز در ایران عصر ناصری و مظفری از کدام نواقص و مشکلات رنج میبرد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در نظام اداری تبریز این دوره ولیعهد و پیشکار ستونهای اصلی نظام اداری و سیاسی تبریز بودند، ازاینروی مناسبات این دو در روند امور این شهر تأثیر مهمی داشت. عدم شفافیت نظام اداری و سیاسی در تعیین حدود وظایف ولیعهد و پیشکار همواره زمینهساز بروز تعارضاتی میان آنان بود. همچنین تداخل کارکردهای مناصب فوقانی امری بغرنج در ساختار اداری و سیاسی تبریز در این دوره بود. ضعف نظام اداری و سیاسی مداخلات نمایندگان سیاسی دول انگلیس و روسیه را در امور تبریز به همراه داشت. افزون بر این جایگزینی تجمیع قدرت بهجای اصل تفکیک قدرت این ساختار را متزلزلتر نمود نتیجه این تزلزل شورشهای اجتماعی پیش از مشروطه است.
Azerbaijan with its capital Tabriz had a special place due to its proximity to Russia and the Ottomans and the establishment of the Crown Prince in it, and therefore its administration required a different mechanism. At the head of this group, the courtiers were sent from the center, but due to the political and administrative history of Tabriz, the subdivision of this local system was provided with local and sometimes non-local capacities. The role of structural and administrative defects of Tabriz in the occurrence of administrative disorders of this crown city is examined as a main problem in the present study. The basic questions are answered using descriptive and explanatory methods. In fact, the author wanted to examine the administrative structure and Tabriz's politics in Iran during the Nasserite and Mozaffari eras suffer from which shortcomings and problems
خلاصه ماشینی:
علت اصلي اين تقسيم بندي همانا تغييري است که در رأس حکومت تبريز در اين دوره رخ داده است و آن اين که دولت مرکزي پيش از ولايتعهدي مظفرالدين ميرزا به دليل خردسالي وليعهدان پيشين چون معين الدين ميرزا، نوابي را براي اداره آذربايجان از صاحب منصبان عالي رتبه ، به عنوان والي به همراه مسئول امور مالي گسيل مي کرد.
ناصرالدين شاه که خود در سال ١٢٦٣ ق به عنوان وليعهد محمدشاه به همراه ميرزا فضل الله نصيرالملک پيشکار و ميرزا تقي خان اميرنظام در تبريز مستقر گرديد (جهانگير ميرزا، ١٣٢٧: ٣٣٦)، پس از جلوس ، ملک قاسم ميرزا و ميرزا جعفرخان را به ترتيب به سمت هاي واليگري و امور خارجه اين ايالت نصب کرد (خورموجي، ١٣٦٣، ١: ٤٣).
و به طور دقيق مشخص نيست که وقتي ميرزا صادق به همراه نصره الدوله به تبريز گسيل شده است ، پس ميرزا فضل الله در همين زمان با چه سمتي آنجا حضور داشت ؟ اين اغتشاش مطالب وقتي بيشتر مي شود که مي بينيم ديواني ديگري به نام ميرزا حسن به مدت ٢٧ سال از اجزاي اصلي امور ماليه اين ايالت بود.
به همين دليل گاه ميان صاحبان اين دو مقام رقابتي ايجاد مي شد و چون پيشکاري تبريز از همان ابتداي حکومت قاجار از سکوهاي پرتاب به صدارت بود، ازاين روي، تنش در دوره پيش از وليعهدي مظفرالدين شاه نيز وجود داشت .